وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ...؛[1] مردان و زنانِ بىهمسر و غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را همسر دهيد. اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بىنياز مىسازد.
يكى از نكتههاى بسيار مهمّى كه از اين آيه شريفه به دست مىآيد، اين است كه خداوند بزرگ با آوردن كلمه «أَنكِحُوا» به جاى «إِنكِحُوا» دستور مىفرمايد: گذشته از ازدواج كردن كه مطلوب و مستحب است، دختران و زنان بىشوهر را شوهر، و پسران و مردان بىزن را زن دهند. تعبير «أَنكِحُوا» نظير تعبير «أَقِيمُوا» و «و لا تَحاضُّونَ» و «تَواصَوا بِالحَقِّ و تَوَاصَوا بِالصَّبْرِ» و مانند اينها است. در همه اين موارد، قرآن نمىگويد ازدواج كنيد، نماز بخوانيد، به نيازمندان كمك كنيد يا حق بگوييد و صبر كنيد؛ بلكه سفارش مىكند كه ازدواج، نماز، دستگيرى از مستمندان و عمل به حق و صبر را احيا كرده، و رواج دهيد و همديگر را به اين امور توصيه و تشويق كنيد. به عبارت ديگر، هر فردى دو تكليف دارد: يكى مسؤوليتِ عمل كردن به وظيفه، و ديگرى مسؤوليتِ به عمل واداشتن ديگران. افزون بر اين كه هر مردى يا زنى بايد ازدواج كند، لازم است در انديشه مردان و زنان ازدواج نكرده هم باشد؛ يعنى بكوشد تا موانع ازدواج را از پيش پاى آنان بردارد. اينكه بيش تر افراد جامعه ما، چنين احساس تكليفى ندارند، ناشى از آن است كه از توجّه به معناى دقيق و سفارش قرآن غفلت ورزيدهاند.
هر كسى وظيفه دارد كه تا حدّ مقدور نگذارد مردِ بىزن و زنِ بىشوهر در جامعه وجود داشته باشد البتّه اين كار را بايد از درون محيط خانواده آغاز كرد؛ سپس به خويشاوندان، نزديكان، دوستان و همسايگان رسيد؛ آنگاه به سراغ افراد ديگر جامعه رفت. خداوند متعالى نيز به جهت تأكيد بر مطلب مىفرمايد كه تنگدست بودنِ مرد يا زن، مانع ازدواج نشود. نه مرد بگويد: من الآن پول ندارم و نمىتوانم هزينه خانواده را فراهم كنم، و نه زن بگويد: اين مرد از لحاظ مادّى در تنگنا است و من نمىتوانم يا نمىخواهم همسر چنين مردى باشم. اينگونه عذرها و بهانهجويىها پذيرفته نيست.
تربيت اسلامى اقتضا مىكند كه مرد و زن به خداوند توكّل داشته باشند و در عين حال با تمام كوشش خود، براى به دست آوردن اسباب و وسايل زندگى از راهى مشروع بكوشند تا صاحب زندگى پاك و آبرومندى شوند.