و چون غير مفرد چيزي جز مركّب نخواهد بود و مركّبي هم كه در علوم نافع است (مركب تامّ خبري) قضيه است و قضيه همواره براي وجود يك شيء مطرح ميشود (يا به نحو هليه بسيطه و يا به صورت هليه مركّبه)، و بر اساس آنچه قبلا گفتيم نتيجه ميگيريم كه مبادي و اموري كه در آغاز يك علم مطرح ميشوند سه دستهاند: برخي تصديقياند و مطلب هل در آنها مورد نظر است ـ پارهاي جنبه تصوري داشته و ماهيت و مفهوم در آنها مورد نظر است ـ و دسته سوّم آنها هستند كه هم مطلب «هل» و هم مطلب «ما» در آنها مورد نظر است (تصديقاً و تصوّراً مبدأ محسوب ميشوند).
لحاظ تصوري در تصديق و بعكس
تصوّر و تصديق گرچه قسيم هماند امّا ميتوان هر تصديقي را به صورت تصوّر در آورد، مثلا قضيه «انسان شاعر است» را ميتوان به صورت مركّب ناقص، و تصوّرِ «انسان شاعر» و يا «انساني كه شاعر است» لحاظ كرد كه اوّلي تركيب وصفي و دوّمي به شكل صله و موصول است و هيچيك بر معناي تامّي دلالت ندارند. همچنين تصوراتِ مركّب را ميتوان به صورت تصديق درآورد مثلا «كتابِ حسن» را ميتوان به «كتاب مال حسن است» تبديل كرد، امّا در تصوّراتِ مفرد چنين كاري ممكن نيست مگر به اين صورت كه مفهوم مفرد را بر خودش حمل كنيم و قضيه حمليه به حمل اوّلي تشكيل دهيم و مثلا بگوييم: «حسن حسن است».
مراد از تصوّر مركب در اينجا تصوّري است كه از تركيب مفهومي با يك مفهومِ غير ذاتي ساخته شود مثل «انسانِ شاعر»، در مقابلِ «انسان» كه مفهومي مفرد است، امّا همين مفهوم انسان ذاتاً بسيط نيست، بلكه مركّب از دو جزء ذاتي يعني حيوان و ناطق است. حال اگر بگوييم ميتوانيم مفهوم مفردِ انسان را نيز به «انسان حيوان ناطق است» تبديل كنيم، البته صحيح است امّا حمل در اين قضيه، حمل اوّلي است و مفيد اعتقاد جديدي در مورد انسان نيست و لذا اينگونه قضايا را شيخ(رحمه الله) در حكم مفردات محسوب كرده است.
قضايايي كه در علوم به عنوان مبادي و يا مسائل، مطرحاند همواره از قبيل حمليات به حمل شايعاند و نه حمل اوّلي، و از همين رو است كه پارهاي فيلسوفان غربي اينگونه قضايا را «توتولوژي» دانسته، مفيد معناي جديدي نميدانند و اصلا آنها را قضيه نميشمارند[1].
[1] نقد اين مقالات البته محتاج مجال بيشتر و مقال ديگري است.