شيعيان به راحتى مىپذيرند كه ذوات مقدس ائمه اطهار(عليهم السلام) و هم چنين حضرت زهرا(عليها السلام) با ديگران تفاوت زيادى دارند. خداى متعال اين وجودهاى پاك، نورانى و ملكوتى را در ميان ما قرار داده است تا از علوم و راهنمايىهاى ايشان استفاده كنيم. لكن برخى به دليل ضعف معرفت، گمان مىكنند كه آنها نيز انسانهايى مانند ما هستند، يا حداكثر يك گام از ما جلوترند! آنان توجه ندارند كه ما هر چه تلاش كنيم به پايين ترين مراتب مقام و عظمت آن بزرگواران نخواهيم رسيد.
به هر حال، ممكن است در مورد ائمه(عليهم السلام) بسيارى از مطالبى را كه ما به آنها استناد مىكنيم و ترديدى در آنها نداريم، براى برادران اهل تسنن محل تأمل باشد. البته شايد بسيارى از آنها مقصر هم نباشند، چون در شرايطى زندگى كردهاند كه غير از اين براى آنها باور كردنى نيست. اما سخن در اين است كه در مقام بحث و استدلال، آيا دلايل روشن و قانع كنندهاى وجود دارد كه بر اساس آن بتوان حساب حضرت على(عليه السلام) را از ديگران جدا كرد؟ بهترين دليل براى بحث با اهل سنّت، كه بتواند مورد پذيرش آنها قرار بگيرد، در درجه اول آيات قرآن است؛ آيا مىتوانيم به آيهاى از قرآن استناد كنيم كه حضرت على(عليه السلام) شخصيتى متفاوت و ممتاز از ديگران دارد؟
بسيارى از علماى شيعه و نيز علماى اهل سنّت كتابهاى فراوانى در زمينه آياتى كه در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) نازل شده است تأليف كرده اند. يكى از اين آثار كتاب «شواهد التنزيل» است كه عالم به نام سنى، «حافظ حسكانى نيشابورى حنفى» آن را تأليف كرده است. تمام اين كتاب قطور كه حدود 700 صفحه است، درباره آياتى است كه در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) و