يكى از حقوق مردم بر حكومت اسلامى، حفظ ارزشها و شعاير دينى و اجراى احكام اسلامى در جامعه است. در اين باره اين پرسش مطرح است كه آيا مردم مىتوانند از اين حق خويش صرف نظر كنند و آن را از دولت مطالبه نكنند؟ اهميت اين پرسش آن گاه روشن مىشود كه بدانيم كاربرد حق در اصطلاح علم حقوق، معمولاً در مواردى است كه صاحب حق مىتواند آن را اسقاط كند. براى مثال، ممكن است فردى در يك معامله داراى حق فسخ باشد. در اين حالت، او مىتواند با اختيار خويش از اِعمال حق قانونى خود صرف نظر كند. اما حقوقى نيز داريم كه به آن «حقوق لازم الاستيفا» مىگويند؛ از اين گونه حقوق هيچ گاه نمىتوان صرف نظر كرد. اين گونه حقوق همانند يك سكه دو رو، داراى دو حيثيت است: از يك طرف «حق» است، يعنى هيچ كس نمىتواند مانع اجراى آن شود، و از