براى شناخت هايمان بايد به چه كسى رجوع كنيم. اكثر مسلمانان معتقدند كه بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) كسى كه بتواند به ما به طور مستقيم شناخت صحيح و يقينى بدهد وجود ندارد! بنابراين سخن هيچ كس حجت نيست و ما حجتى غير از قرآن كه كلام خدا است نداريم! در مقابل، گروهى ديگر معتقدند كه ادله متعددى وجود دارد كه تكليف مسلمانان را پس از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) روشن كرده است؛ نظير اين آيه: إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛1
و هم چنين حديث معروف ثقلين: إنّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِى... .2
در اين حديث، عترت پيامبر، عِدل و هم سنگ كتاب خدا معرفى شده اند. از اين رو از آن استفاده مىشود كه اعتبار سخن آنان همانند كلام خدا مىباشد. به همين دليل هم هست كه ما شيعيان به خاندان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همانند خود آن حضرت عشق مىورزيم؛ چه اين كه ائمه اطهار(عليهم السلام) همانند پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در نزد خدا داراى قرب و منزلت هستند.
ولايت الهى كه ابتدا در رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تحقق يافته، پس از آن حضرت در كسى جلوه گر مىشود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) منزلت او را نسبت به خود، مانند منزلت هارون(عليه السلام) به موسى(عليه السلام) دانسته است؛ يعنى آن كسى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) خطاب به او فرمود:
أنْتَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إلاّ أنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى؛3 تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، جز اين كه بعد از من پيامبرى نيست.
[1] مائده (51)، 55. [2]بحار الانوار، ج 23، باب 7، روايت 69. [3] همان، ج 21، باب 27، روايت 5.