قانون اساسى آمده، فرمودند: «ميزان رأى ملت است.» اين فرمايش امام(قدس سره) مربوط به مواردى است كه در قانون اساسى آمده، و اعتبار خود قانون اساسى هم به اين است كه ولىّ فقيه آن را تأييد و امضا كرده است. بنابراين اعتبار رأى مردم هم، در حقيقت به اعتبار ولىّ فقيه و تأييد او است. هيچ گاه منظور امام(رحمه الله) اين نبوده و نيست كه ميزان رأى مردم است حتى اگر مردم رأى بدهند كه قانون اساسى دروغ است! يا رأى بدهند كه اسلام نباشد! ولايت فقيه نباشد! عاقل كه جاى خود دارد، بعيد مىدانم هيچ سبك عقلى هم احتمال بدهد كه منظور اين است كه در اين موارد نيز ميزان رأى ملت است! شخصيتى كه عمر خود را صرف اسلام و احياى احكام دين كرد و دائماً اسلام و اجراى احكام اسلام ورد زبانش بود، آيا چنين كسى اجازه مىداد مردم اسلام را نسخ كنند؟! آيا نظر او اين بود كه ميزان رأى مردم است، حتى اگر ضد اسلام باشد؟!
در هر حال سقيفه براى اولين بار حساب دين را از حساب دنيا و حكومت جدا كرد. اين مبنا براى اولين بار در آن جا گذاشته شد كه مىتوان در دين و مسايل دينى به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) رجوع كرد اما در امر حكومت و سياست به سراغ ديگران رفت! حتى خليفه اول و دوم در بسيارى از مسايل دينى به سراغ حضرت على(عليه السلام) مىآمدند. آنها ابايى نداشتند كه در مسايل دينى به حضرت على(عليه السلام) مراجعه كنند و سفارشات پيغمبر(صلى الله عليه وآله) در مورد رجوع به ثقلين را نيز حمل بر مراجعه به آنها در مسايل دينى مىكردند؛ يعنى احكام دين را على(عليه السلام) بيش از ديگران از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) ياد گرفته است و ساير مردم بايد از او ياد بگيرند. امروزه هم بسيارى از اهل تسنن در كشور ما و بسيارى مناطق ديگر به همين مطلب اعتقاد دارند.