نعمتهاى جاويدان بهشتى را به دنبال خواهد داشت؛ از اين رو امام(عليه السلام) آنان را از بىتوجهى به چنين عواقب مخاطرهآميزى كه در اثر خو گرفتن با اين صفت شيطانى حاصل شده، بر حذر داشته و از ايشان مىخواهند كه از خداىمتعال براى ريشهكن كردن چنين زمينهاى از دل خود، استمداد جويند تا خدا اين زشتى را از دلشان بيرون ببرد و به آفات آن مبتلا نشوند.
عموميت ممنوع بودن تكبر
فَلَوْ رَخَّصَ اللهُ فِي الْكِبْرِ لاَِحَد مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَأَوْلِيَائِهِ، وَلَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ وَرَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا[1] بِالاَْرْضِ خُدُودَهُمْ، وَعَفَّرُوا[2] فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ، وَخَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ پس اگر بنا بود، اجازه تكبر به احدى از بندگانش بدهد، چنين اجازهاى را در خصوص پيامبران و اولياى خود صادر مىفرمود و لكن خداوند خودبزرگبينى را براى آنها نامطلوب نمود و فروتنى را از ايشان پسنديد. آنان نيز، گونهها بر زمين نهاده و چهرهها بر خاك ساييدند و براى اهل ايمان خاكسارى نمودند.
انبياى عظام(عليهم السلام) هم با آن مقام باعظمتى كه داشتند، در برابر اهل ايمان فروتنى مىكردند و به تعبير قرآن كريم به «خفض جناح» مىپرداختند. خداوند پيامبر عظيمالشأن اسلام(صلى الله عليه وآله) را به خصوص مورد اين خطاب قرار داده و فرمود: «وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»،[3] آن بزرگوار نيز در
[1] لَصِقَ...: لَزِقَ: چسبانيدن؛ صحاح اللغه، ج 4، ص 1549. [2] تعفير، همچون تمريغ، به خاك ماليدن است. همان، ج 2، ص 751. [3] شعراء (26)، 215.