فرمان بردن از امر حقتعالى آنچنان در برابر مؤمنان تواضع مىفرمودند كه گويى مورد منّت و نعمت آنان قرار گرفتهاند.
وَكَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللهُ بِالْمَخْمَصَةِ[1] وَابْتَلاَهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ[2] وَامْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَمَخَضَهُمْ[3] بِالْمَكَارِهِ؛ آنها مردمى بودند كه ديگران ضعيفشان مىشمردند؛ خداوند ايشان را با گرسنگى، دشوارىها و ترسْ آزمود، و با امور ناخوشايند خالصشان نمود.
مستضعف، يا به معناى «ضعيف شمرده شده و چيزى به حساب نيامده» است، يا «به ضعف و ناتوانى كشيده شده». در اينجا براى بيان سنّت آزمايش، از چهار ماده استفاده شده كه تقريباً همه آنها به معناى آزمون و بيان حقيقت حال است تا بدين وسيله شايستگى ايشان براى احراز اين مقام والا آشكار شود. بنابراين وجود چنين حالاتى در بندگان خوب خدا، دليل بر پستى آنان نزد خداوند نيست، همان گونه كه برخوردارى دشمنان ايشان از ثروتهاى كلان و نعمتهاى فراوان، نشانه عزت آنها نزد حقتعالى به شمار نمىرود. خداوند در سوره مباركه فجر نگرش انسان به نعمتها و دشوارىها را اين گونه بيان مىفرمايد:
[1] گرسنگى. مصباح المنير، ص 182. [2] مشقّت، سختى زياد هنگامى كه مركب سوارى را بيش از حد طاقت به طى مسير وادار مىكنند از اين «ماده» استفاده مىشود: «جَهَدَ دابَّتَهُ و أَجْهَدَها». مصباح المنير، ص 112 و صحاح اللغه، ج 2، ص 460. [3] گرفتن سرشير از شير؛ خالص كردن. لسان العرب، ج 13، ص 47. [4] فجر (89)، 15 ـ 17.