وَوَقَعَ فِي حَسَبِكُمْ،[1] وَدَفَعَ[2] فِي نَسَبِكُمْ،[3] وَأَجْلَبَ[4] بِخَيْلِهِ عَلَيْكُمْ، وَقَصَدَ بِرَجِلِهِ[5] سَبِيلَكُمْ؛ تيزى و حدّتتان را عليه او به كار گيريد و تمام تلاش خود را براى مقابله با او به كار بنديد؛ پس سوگند به خدا! بر اصل و ريشه شما تفاخر نمود و به حسَب شما طعنه زد و نسَب شما را بىارزش دانست، لشكريان سواره خود را تا سر حد توان بسيج نموده و متوجه شما ساخت و با پياده نظامش راه را بر شما بست.
امام(عليه السلام)، نرمش و رفاقت با شيطان را روا ندانسته و به كارگيرى بالاترين تندى و خشم را در مقابل وى فرمان مىدهند حضرت، نهايت تلاش و كوشش در دورى از او و قطع كامل رابطه با وى را از ما مىخواهند و سوگند ياد مىكنند كه او هم ماده خلقت خود را از شما برتر دانست و هم با بيانى توهينآميز در مورد پدر شما، او را از «حمأ مسنون»[6] دانسته و گفت:
[1] حَسَب، برشمردن افتخارات پدران را گويند. تاج العروس، ج 2، ص 269. [2] راندن و دور نمودن. مجمعالبحرين، ج 4، ص 325؛ مصباح المنير، ج 1، ص 196. [3] نَسَب، يعنى برشمردن پدر و نياكان كسى. تاجالعروس، ج 4، ص 261. [4] «وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ» (اسراء، 64)؛ يعنى هر قدر كه خودت و ياران و پيروان و فرزندانت مىتوانيد، عليه انسان به كار بگيريد. (ولى بدانيد كه بر آن دسته از بنى آدم كه «بندگى» مرا پذيرفتهاند، سلطهاى نخواهيد داشت). مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 658. [5] الرَّجِلْ، جمع راجِل، مثل تَجِرْ و تاجِر، و رَكِبْ و راكب. التبيان، ج 6، ص 499. مشابه: العين، ج 6، ص 102. [6] در صفحات گذشته گفتهايم «حمأ» جمع حمأة به معناى گل مايل به سياهى است و «مسنون» هم به دو معنا آمده: ريخته شده و متغيّر. در مورد صلصال نيز دو معنا ذكر شده: 1. خاك خشك و سفال؛ 2. بدبو؛ ولى معناى دوّم با آيه 14 الرحمن: «خَلَقَ الإِْنْسانَ مِنْ صَلْصال كَالْفَخّارِ» نمىسازد؛ چون خاك خشك سفالين، بدبو نيست. ر.ك: التبيان، ج 6، ص 330 و 331.