را خيلى جدّى نگرفته و براى محروم كردن خود از سرگرمى چند دقيقهاى با كسانى كه با تمايلات و كششهاى درونىمان موافق بودند، دليلى نمىديديم. آرى، اين دشمن سوگند خورده[1] هم با به كارگيرى تمام ترفندهاى خود، انسان را از راه همان خواهشهاى نفسانى گوناگونى كه دارد، به سرپيچى از فرمان خداىتعالى وا مىدارد؛ در حالى كه خداوند صراحتاً دشمنى او را گوشزد كرده و سرانجام مسير مورد نظر وى را عذاب سوزان جهنم معرّفى فرموده است:
اكنون از خود بپرسيم: آيا پرهيز از شيطان، همانند احتياطى است كه از يك دشمن خونى مىكنيم؟ يا با او طرح دوستى و رفاقت ريخته و احيانا مىپنداريم كه ما هم گاهى كلاه سرش گذاشته و دشمنىهايش را جبران مىكنيم؟ آرى، پدر مهربانمان، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) از روحيه بىخيالى ما به خوبى خبر دارند؛ از اين رو با تأكيد فراوان و عباراتى بسيار گويا، اين خطر جدّى را بيان فرمودند تا ما قدرى به خود آمده و از آنچه ما را به سوى آن سوق مىدهد، به شدت بپرهيزيم.