دانستن بعض افراد نيست و هر كس چنين عذرى داشته باشد، حكم حرمت در مورد او جارى نخواهد بود و اختصاص به جمعيت و نژاد خاصى ندارد؛ ولى براى مثال استثنا كردن معدود افرادى از بنىاسرائيل از حكم تحريم كه بر بقيه ثابت بود، خلاف حكمت پروردگار است؛ يعنى خداى حكيم، هيچگاه بدون جهت، اجازه صيد ماهى را به عدهاى از همان بنىاسرائيل نداده است.
هشدار امام (عليه السلام)
فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَأَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ[1] بِنِدَائِهِ، وَأَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَرَجِلِهِ؛ پس اى بندگان خدا، از دشمن خدا برحذر باشيد تا مبادا شما را به درد خود مبتلا سازد و به نداى خويش شما را با خفّت و خوارى، به سرعت از حق دور و به خود جذب نمايد و با لشكر پياده و سوارش شما را احاطه نمايد.
امروز مىبينيد افرادى همان راه شيطان را رفته و به همان خطرها هم گرفتار شدهاند. در واقع همان تكبر است كه انسان را به ايجاد ترديد در احكام الاهى وامىدارد تا براى بعض احكام خداوند تاريخ مصرف خاصى را در نظر گرفته و زمان آن را پايان يافته بداند يا اصل «حكم خدا بودن آن را» انكار كند و يا ـ العياذ بالله ـ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را خطاكار بشمرد. گاهى با تمسخر به سراغ احكام كيفرى اسلام رفته و تازيانه خوردن را مخصوص حيوانات دانسته و براى انسان بىحرمتى به حساب آورد.
[1] «الاستفزاز، الازعاج والاستنهاض على خفّة و اسراع، وأصله القطع». مجمعالبيان، ج 5 و 6، ص 656، ذيل اسراء (17)، 64.