اينكه ماهيها در روز شنبه كنار ساحل جمع مىشدند چارهاى انديشيده و حكم خدا را بازيچه قرار دادند. به اين ترتيب كه حوضچههايى ايجاد كردند و ماهىهايى را كه شنبه در آن حوضچهها گرفتار مىآمدند، در روز يكشنبه به راحتى از آب مىگرفتند. سرانجامِ كار آنها همراه كسانى كه ايشان را نهى از منكر نكردند، مسخ شدن و به بوزينه تبديل شدن بود. خداى تعالى در خلال داستان، علت ممنوعيت آنها از صيد ماهى در روز شنبه را تبهكارىشان ذكر فرموده است:
وَسْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ؛[1] از ايشان در مورد آن آبادى كه نزديك دريا بود، جويا شو، آنگاه كه در روز شنبه (از مسير حق) تجاوز مىنمودند، آن هنگام كه ماهىها در روز استراحتشان (شنبه) به صورت انبوه به نزد آنان مىآمدند و در غير روز تعطيلى (ساير ايام هفته، در ساحل ديده نمىشدند و) به نزد آنان نمىآمدند. ما آنها را اينگونه به دليل تبهكارىشان مبتلا نموديم.
در اين گونه موارد تحريم بعض امور، جهت خاصى داشته است؛ ولى اگر چيزى حرمتِ ذاتى داشته باشد ـ به جز در مواردى محدود ـ استثناپذير نيست؛ مثلا مردار و شراب، در همه اديان حرام بوده است و اگر مواردى مثل اضطرار تجويز شود، به معناى نقض حكم حرمت و تافته جدا بافته
[1] اعراف (7)، 163، در تفسير كنز الدقائق آمده است: «اى مثل هذا البلاء الشديد نبلوهم بسبب فسقهم». (ج 3، ص 622). در آيات 164 ـ 166 به نهى از منكر عدهاى از مردم و مخالفت برخى با اين عده اشاره فرموده و در پايان نجات را از آن كسانى دانسته است كه نهى از منكر كرده بودند. در آيات ذيل نيز با اشاره از اين گروه ياد شده: بقره (2) 65؛ نساء (4) 47 و نحل (16)، 124.