responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زينهار از تکبر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 269

حقايق را سيراب كرده و هزاران شاگرد پرورده‌اند. شانزده سال پس از استقرار سلسله شاهان عباسى،[1] ارعاب و اختناقى كه از قبل پايه‌گذارى شده بود، برگشت و حضرت براى حفظ كيان تشيع، شاه غاصب زمان و قاتل خود را كه در پى كشتن جانشين ايشان نيز بود، دچار سردرگمى و حيرت كردند و پنج نفر از جمله خود منصور دوانيقى را وصى خود معرفى مى‌كنند‌؛ از اين رو هنگامى كه به وى گزارش دادند كه به امام كاظم(عليه السلام) و برادر بزرگ‌ترشان عبدالله و محمد بن سليمان و حميده خاتون و خود منصور وصيت كرده، گفت نمى‌توانم اينها را به قتل برسانم.[2]

 

نمونه‌اى از بدعت‌ها

امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در دوران بيست و پنج ساله براى حفظ كيان اسلام، از قدرت نظامى بهره نجستند و با تحمل «استخوان در گلو» و «خار در چشم»[3] كراراً به اتمام حجت پرداخته و حق را براى حق‌جويان و


[1] حكومت 37 پادشاه عباسى از سال 132 آغاز، و پس از 524 سال در سال 656 با قتل «المستعصم بالله» به دست هلاكوخان به بايگانى تاريخ رفت. همان، ص 456 ـ 470.

[2] بحارالانوار، ج 47، ص 3، حديث 8، از شيخ طوسى، الغيبة. مرحوم قطب راوندى ماجراى زيبايى را از برداشت عالمانه ابوحمزه ثمالى از اين وصيت و تفسير آن برداشت را به وسيله شطيطه نقل كرده‌اند و مرحوم مجلسى در جلد 47 بحارالانوار، ص 251، حديث 23 آن را منعكس نموده‌اند. الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 328، باب 8، حديث 22.

[3] «صَبَرتُ و فِي العَيْن قَذىً و في الحلق شجىً». نهج‌البلاغه، خطبه3.

اسم الکتاب : زينهار از تکبر المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 269
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست