انكار كند، مورد اعتنا واقع نخواهد شد؛ ولى اگر با پذيرش ظاهر دين، محتوايى تحريف شده ارائه دهد، از وى استقبال مىكنند؛ مثلا بگويد شما اسلام حقيقى را نشناختهايد و من از اسلام چيزى كشف كردهام كه تا به حال كسى به آن دست نيافته است؛ چرا كه قرآن كتابى ابدى است و حقايق آن بايد تدريجاً كشف شود. بر اين اساس من براى نجات نسل جديد از كفر و الحاد، نوآورى كرده و قرائت جديدى از دين ارائه نمودهام!
اوايل انقلاب لايحهاى در مورد قانونى كردن احكام قصاص مطرح شد، عدهاى از قاضيان وابسته به جبهه ملى طى اطلاعيهاى آن را خلاف حقوق بشر و مردود دانستند. بنيانگذار معظم نظام خروش برآورده و صريحاً آنها را به لحاظ مردود دانستن احكام اسلامى، محكوم به ارتداد كردند.
حال عدهاى برخاستهاند و دوباره همان نغمه شوم را سر مىدهند و در قالب نجات نسل جوان از دينگريزى، براى دين تاريخ مصرفِ پايانيافتهاى اعلام مىكنند و عملا دستآوردى جز همان كه شعار پرهيز از آن را سرمىدادند، به ارمغان نخواهند آورد.
در همايش ننگين برلين هم آن عمامه به سر گفته بود: اسلام واقعى، غير از چيزى است كه معروف شده. اسلام طرفدار آزادى و مساوات است. رسوايى سخن وى به حدى بود كه كمونيستها گفته بودند بر اساس معيارهايى كه شما از اسلام ارائه مىكنيد، ما از شما مسلمانتر هستيم. بعد هم طرفداران او در روزنامههايشان نوشتند ياد بگيريد اسلام را چگونه بايد تعريف كرد؛ يعنى اسلام نه نماز و روزه خواسته، نه قوانين كيفرى دارد، و نه تازيانه و اعدام.