خداوند تعالى تفرقهافكنى در دين را محصور در اهل دانش و فضل كرد و فرمود: «وَمَا اخْتَلَفَ فِيهإِلاّ...»
كسانى كه بقاى مقام و منافعشان، تأسيس فرقههاى مختلف را مىطلبيد ـ و به تعبير قرآن كريم و نهجالبلاغه، ريشه آن بغى و سركشى بود ـ چنين اقدامى كردند، عملى كه در جاى ديگر قرآن كريم، از آثار شرك شمرده است:
آرى، اگر عالم در چنگال شيطان گرفتار آمد، بسيار خطرناكتر از ديگران خواهد بود. كسى كه مىخواهد مذهب ايجاد كند، بايد سابقه ذهنى از معارف دينى و اطلاعات وسيع در مسائل اعتقادى داشته باشد تا بتواند پديده مشابهى ارائه كند.
ممكن است كسانى وسوسه كنند كه شما از فلان شخص چه كم داريد؟ ببينيد او چه پستهايى را به دست آورده، شما هم نبايد كناره بگيريد، گوشهنشينى با تعاليم اسلام سازگارى ندارد؛ پس خودتان را مطرح كنيد تا مردم استفاده كنند. حال فردى ناشناخته چگونه مىتواند به عنوان شخصيتى «مطرح» جلوه كند؟ غالباً اين چنين افراد، «نوآورى» را وسيلهاى مناسب براى هدف خود دانسته و در پى مطرح كردن مطالبى تازه به شيوهاى مورد قبول مردم برمىآيند. براى مثال اگر در جامعه ما كه بر خون مقدس صدها هزار پاكباخته استوار شده، كسى اصل اسلام را