دنبال او حركت مىكنند و در آن كار خير سهيم مىشوند. در انفاق هم اگر كاملا مخفيانه و سرّى باشد و كسى چيزى متوجه نشود، اين مسأله الگوگيرى و تأثير در ديگران اتفاق نمىافتد. از اين رو اين جهتِ حُسن و امتيازى است كه در انفاق علنى وجود دارد و در انفاق مخفيانه نيست.
اما از سوى ديگر، از آنجا كه انسان در معرض ابتلا به ريا قرار دارد و دست شيطان در اين زمينهها براى باطل كردن اعمال انسان قوى است، براى كسانى كه هنوز خودسازى نكردهاند و بر شيطان و نفس خود درست مسلط نشدهاند بهتر آن است كه انفاقهايشان را مخفيانه انجام دهند. اين قضيه در مورد ساير اعمال نيز صادق است و اينگونه افراد بهتر است، براى مثال، اگر نماز شب هم مىخوانند يا روزه مستحبى مىگيرند، طورى باشد كه ديگران متوجه نشوند و نفهمند، و بالاخره هرقدر انسان سعى كند كه كارها و اعمال نيكش مخفى باشد بهتر است.
در همين زمينه به خاطر دارم آن زمانى كه در مدرسه طلبگى بوديم، گاهى سحرها كه برمىخاستيم، مىديديم كه خيلى از حجرهها خاموش است. ابتدا فكر مىكرديم افرادى كه در آن حجرهها بودند توفيق نماز شب و مناجات سحرگاهى ندارند، اما بعدها متوجه شديم كه آنها عمداً چراغ حجرهشان را روشن نمىكردند تا كسى متوجه نشود كه آنها اهل سحرخيزى و نماز شب و تهجّدند. برخى از آنها در اين مخفىكارى آنقدر زرنگ بودند كه پس از ساعتها مناجات و گريه و خواندن نافله شب و نماز صبح، نزديكىهاى آفتاب هم مىآمدند و در مسجد دو ركعت نماز مىخواندند تا ديگران فكر كنند كه آنها نماز صبحشان را در آن موقع مىخوانند. با اين كار، نهتنها كسى از نماز شب خواندن و سحرخيزى آنها چيزى نمىفهميد، بلكه تصور مىشد كه آنها نماز صبحشان را هم بسيار دير و دقايقى قبل از طلوع آفتاب مىخوانند! اين كار آنها براى اين بود كه مىخواستند بينى شيطان را به خاك بمالند و راه وسوسه او را براى هرگونه ريا و تظاهر و خودنمايى ببندند و از اين جهت او را كاملا از خود نااميد كنند.
البته در اين زمينه بايد اين مطلب را نيز اضافه كنيم كه لازم است مراقب باشيم از آن طرف نيفتيم و شيطان ما را نسبت به مسأله ريا در وسواس نيندازد. گاه شيطان از اين در