البته كلمه «تقاة» در قرآن به معناى تقوا نيز آمده است؛ آنجا كه مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه؛[1] اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خداوند آن گونه كه حق پروا كردن از او است، پروا كنيد.
وجه مشترك همه اين استعمالات اين است كه شخص به سبب ترس از كسى يا چيزى دست به رفتارى مىزند تا از خطر محفوظ بماند.
در هر صورت، زمانى به سبب تشديد اختلافات بين شيعه و سنى، ائمه(عليهم السلام) به پيروان خود دستور دادند كه دين و مذهب خود را از دشمنانى كه قصد جان شما را دارند مخفى نگاه داريد و به مرور اصطلاح «تقيه» به همين امر اختصاص يافت، و به اصطلاح «وضع تعيّنى و تخصصى» در اين معنا پيدا كرد. امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد:
اَلتَّقيَّةُ دِينِي ودِينُ آبَائِي؛[2] تقيّه دين من و دين پدران من است.
از آن زمان به بعد، ديگر براى رساندن اين معنا از كلمه «تقاة» و امثال آن استفاده نمىكنند و تنها واژه «تقيه» به اين منظور استفاده مىشود. در طول تاريخ شبيه اين تحول را در مورد الفاظ مختلفى در لغات و زبانهاى گوناگون مىتوان سراغ گرفت.
اين مقدمه كلى در بسيارى از موارد و از جمله همين بحث فعلى ما، يعنى بحث زكات، مفيد و راهگشا است. امروزه «زكات» اصطلاح خاصى در فقه دارد و منظور از آن، مقدار ماليات مشخصى است كه با شرايطى به دارايىهايى خاص از قبيل گندم، جو، خرما، گاو و گوسفند تعلق مىگيرد و يكى از واجبات مهم اسلامى است. در كتب فقهى معمولا چيزهايى را كه زكات به آنها تعلق مىگيرد نُه چيز برمىشمارند. همچنين مواردى كه زكات مىتواند در آنها به مصرف برسد و هزينه شود در قرآن و رسالههاى عمليه مشخص شده است:
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ وَالْعامِلِينَ عَلَيْها وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقابِ وَالْغارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛[3] صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان آن و كسانى كه دلشان به
[1] آلعمران (3)، 102. [2] بحارالانوار، ج 2، ص 73، روايت 41، باب 13. [3] توبه (9)، 60.