دست آورده مىشود و در [راه آزادى]بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد. [اين]به عنوان فريضه از جانب خدا است و خدا داناى حكيم است.
البته در مباحث فقهى، زكات فطره هم داريم كه آن هم يكى از واجبات اسلامى است و حد معيّنى دارد و بر كسانى كه واجد شرايط باشند واجب مىشود.
در هر صورت، اين اصطلاح فقهى زكات است، اما استعمال قرآنى آن بسيار وسيعتر از اين مفهوم است و در قرآن هنگامى كه كلمه زكات به كار مىرود اختصاصى به زكات فطره و زكات مصطح فقهى ندارد.
وجه استفاده از واژه «زكات» در اين آيه
بررسى موارد استعمال واژه «زكات» در قرآن بحثى تفسيرى و از حيطه و حوصله بحث فعلى ما خارج است. آنچه كه در مورد آيه شريفه «وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكوةِ فاعِلُون» در اينجا مىخواهيم بدان اشاره كنيم اين است كه خداى متعال مىتوانست در اين آيه به جاى واژه «زكات» مانند بسيارى از موارد ديگر، لغت «انفاق» را به كار ببرد، يا مىتوانست نظير برخى موارد، از واژههايى مثل «ايتاء» يا «اعطاء» مال استفاده كند و در وصف مؤمنان بفرمايد، آنان كسانىاند كه انفاق مىكنند، يا آنان كسانىاند كه مالشان را در راه خدا مىدهند. از اين رو رمز استفاده از واژه زكات در اين آيه لطايف و ظرايفى است كه در اين كلمه وجود دارد و در واژههاى ديگر معادل آن نيست.
دو نكته مهم در اين نامگذارى وجود دارد كه توجه به آنها مىتواند در تربيت انسان مؤثر باشد. يك نكته كه در روايات هم بدان اشاره شده اين است كه كسى كه زكات مىدهد مالش رشد مىكند و زياد مىشود. به عبارت ديگر، دادن زكات نهتنها موجب فقر و كاستى و كمبودى در اموال انسان نخواهد شد بلكه زيادتى و رشد آن را نيز به همراه خواهد داشت. اين امر در واقع به كاربرد ماده «زكات» در باغبانى اشاره دارد. باغبانان و كشاورزان بهتر با اين مسأله آشنايى دارند كه درخت وقتى شاخ و برگهايش از حد و اندازهاى بيشتر شود موجب كم شدن ميوه آن خواهد شد. از اين رو شاخ و برگ