زيادهروى مرجوح نهى كرده و باز داشته است. بر اين اساس، اين وصف عبادالرحمان را در اين آيه كه «إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا» لازم نيست حتماً بر اسراف حرام حمل كنيم، بلكه مىتوانيم به معناى انفاقى بگيريم كه هر نوع مرجوحيتى ـ هر چند به عنوان ثانوى ـ در آن وجود داشته باشد.
بنابراين، ويژگى عبادالرحمان اين است كه در انفاقشان نه زيادهروى مىكنندو نه امساك بيش از حد به خرج مىدهند: إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا. «قَتْر» در لغت به معناى تنگ گرفتن و سختگيرى است. از اينرو منظور از «لَمْ يَقْتُرُوا» اين است كه ممسك نيستند و سخت نمىگيرند.
نتيجه كلى بحث اين شد كه در كتب تفسير، براى اين آيه دو وجه ذكر شده است و هر يك از مفسران يكى از آنها را تقويت كردهاند. يك وجه اين است كه انفاق را به معناى شايع و رايج آن، يعنى بخشش مال به ديگران، بگيريم، و وجه ديگر اين است كه انفاق را به معناى مطلق هزينهها و مخارج زندگى تفسير كنيم. ما ضمن بررسى هر دو وجه، درباره مراد از واژه «اسراف» در اين آيه توضيحاتى را بيان كرديم.
تسليم در برابر خدا، تنها راه سعادت انسان
روشن است كه معرفى عبادالرحمان در اين آيات و ذكر اوصاف آنان، در حقيقت براى تشويق وترغيب سايرين و مؤمنان ضعيفى امثال بنده است تا آنها نيز با تأسى به عبادالرحمان و الگو قرار دادن آنان، اين فضيلتها را در خود ايجاد كنند. روح همه اين اوصاف در واقع اين است كه انسانهاى شايسته و بندگان صالح خداوند، در اعمال و رفتار خود يله و رها نيستند و كارها و زندگى خود را طبق ضوابط و مقرراتى كه خداى متعال قرار داده است تنظيم مىكنند. به طور كلى اصل و اساس «اسلام» چيزى جز «تسليم» نيست و مسلمان واقعى كسى است كه تسليم خداى متعال و خواست او باشد. «مسلمان» يعنى كسى كه گوش و چشمش به فرمان و اشاره خدا است و در تمامى احوال مراقب است كه خدا چه مىخواهد و اراده دارد و كاملا تسليم اراده او است. اينكه انسان بگويد «دلم چنين مىخواهد» نقطه مقابل اسلام و مغاير با روح عبوديت و بندگى است.