در مورد مشى اعتدال و ميانهروى، در برخى آيات و روايات، مفهوم «اقتصاد» به كار برده شده است. براى مثال در قرآن كريم درباره گروهى از بندگان تعبير فَمِنْهُمْ مُقْتَصِد[1]آمده، يا اميرالمومنين(عليه السلام) در خطبه معروف «متقين» يكى از اوصافى كه براى متقين ذكر مىكند اين است كه مىفرمايد: وَمَشْيُهُمُ اْلاقْتِصاد.[2] همچنين در كتاب شريف «اصول كافى» مرحوم كلينى بابى دارد با عنوان «باب الاقتصاد فى العباده»، و در آن برخى رواياتى را ذكر كرده مبنى بر اينكه انسان در عبادت نيز بايد جانب اعتدال را نگاه دارد و در آن زيادهروى نكند.
و اما معنا و وجه ديگرى كه مىتوان براى آيه مورد بحث در نظر گرفت اين است كه انفاق را نه به معناى اصطلاحى، بلكه به معناى لغوى آن حمل كنيم. همچنان كه اشاره كرديم، معناى اصطلاحى يا خاص انفاق، بذل و بخشش مالى به ديگران است؛ اما از نظر لغوى انفاق معناى عامترى دارد و هرگونه خرج كردن و صرف و هزينه مال را انفاق مىگويند. تعابيرى نظير «نفقه عيال» يا «واجب النفقه» هم كه به كار مىرود از همين باب است. طبق اين معنا، بخشيدن مال و كمك مالى به ديگران تنها يكى از مصاديق انفاق است و انفاق اعم است از اينكه انسان پولى را براى خود يا خانوادهاش هزينه كند و يا اينكه به ديگران ببخشد. همچنين انفاق به اين معنا مىتواند انگيزههاى مختلف داشته باشد و نيز از نظر فقهى؛ واجب، مستحب، مباح، مكروه و يا حرام باشد. بر اين اساس معناى آيه اين مىشود كه يكى از اوصاف عبادالرحمان اين است كه به طور كلى در هزينههاى مالى نه ولخرجى و گشادهدستى و اسراف مىكنند و نه بخل و خسّت و گرفتگى به خرج مىدهند.
اگر آيه را اينگونه معنا كنيم، باز هم مانند معناى قبلى، مفاد آيه در واقع تأكيدى است بر همان چيزى كه عقل آدمى به تنهايى نيز آن را درك مىكند. عقل ما حاكم است به اينكه روش صحيح زندگى اين است كه انسان نه بايد آنچنان بىمحابا خرج كند كه دستش كاملا خالى شود، و نه بايد در هزينه زندگى و صرف پول، سختگيرى و امساك
[1] لقمان (31)، 32 و فاطر (35)، 32. [2] نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خطبه 184.