داشته باشد. به ويژه در زمينه امساك و خسّت برخى چناناند كه نه تنها به ديگران چيزى نمىدهند، بلكه حتى خود نيز در استفاده از نعمتهايى كه خداوند در اختيار آنان قرار داده است بخل مىورزند! درباره بخيلان داستانهاى عجيب و غريبى نقل شده كه گاه واقعاً صورتهاى بسيار زنندهاى هم دارد. برخى از اين قبيل افراد را بنده خودم در طول زندگى شاهد بودهام كه با وجود برخوردارى از مال و ثروت فروان، خود نيز از آن استفاده نمىكردند و زندگى فقيرانهاى داشتند؛ آن هم نه از سر زهد و سادهزيستى، بلكه به سبب علاقه و دلبستگى زياد به مال، دلشان نمىآمد آن را خرج كنند. به هر حال اين هم يكى از عجايب عالم است كه آدميزاد گاهى چنان به مال علاقهمند مىشود كه فراموش مىكند اصلا مال و ثروت براى چيست، و صرفاً مىخواهد پول داشته باشد و حسابهاى بانكىاش پر و پيمان باشد بدون آنكه از اين مال و ثروت بهرهاى ببرد!
مقصود از اسراف در انفاق
تا اينجا بيان كرديم كه مفسران براى آيه مورد بحث دو وجه و دو معنا ذكر كردهاند. ما در اينجا بحثمان را بر مبناى هر دو احتمال قرار مىدهيم؛ چرا كه هر دو معنا آموزنده است و ما چه در مورد مصارف شخصى زندگى و چه در مورد انفاق به ديگران نيازمند توجه به اين توصيه قرآنى و بحث پيرامون آن هستيم.
از جمله نكاتى كه در اين آيه جا دارد مورد دقت و توجه قرار گيرد تعبير «لم يسرفوا» است. آيه مىفرمايد، عبادالرحمان كسانىاند كه إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا؛ يعنى در انفاق اسراف نمىكنند. سؤال اين است كه مقصود از «اسراف» در اينجا چيست؟ آيا مقصود همان اسرافى است كه مىگوييم حرام است، يا اينكه مطلق «زيادهروى» و افراط، هرچند در كار خوب، منظور است؟ براى مثال، انفاق كردن كار خوبى است و حرام نيست، اما بر طبق احتمال دوم مقصود آيه اين مىشود كه در همين انفاق نيز نبايد اسراف و زيادهروى كرد.
در پاسخ اين سؤال بايد بگوييم به قرينه شأن نزولى كه براى آن آيه ديگر (وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا) ذكر كردهاند، مىتوانيم بگوييم مقصود از اسراف در اين آيه مطلق زيادهروى است نه آن اسرافى كه شرعاً حرام