است. خدا با آن عظمت بىنهايت و در عين غنا و بىنيازىاش منِ خُرد و حقير را فرا مىخواند، آنگاه من اين دعوت را رد مىكنم و امور ديگر را بر آن مقدّم مىدارم!
اگر حتى يك دوست ساده شما كه چندان هم موقعيت و مقامى ندارد شما را صدا كند و بگويد با شما كار دارم، چنانچه به تقاضاى او بىاعتنايى كنيد و بگوييد كار دارم، جا دارد كه آن دوست از شما گلايه كند كه حق دوستى را بهجا نياوردهايد. اكنون نماز بدين معنا است كه خدايى كه همه هستى من و شما را عطا كرده و هرچه خوبى و نيكى در عالم است از او است، ما را دعوت كرده، آن هم نه براى نفع خود، بلكه براى آنكه رحمتش را بر ما بيشتر كند و ما را بيش از پيشْ از خوان نعمتهاى بىكرانش بهرهمند سازد. بديهى است كه در اين حال اگر انسان دعوت خداوند را نشنيده بگيرد و به دنبال كارى ديگر برود، حركتش بسيار زشت و نكوهيده خواهد بود.
ما از زشتى اين قبيل كارهاى خود غافليم، وگرنه براى هر نمازى كه انسان حتى براى لحظهاى آن را از اول وقت خود تأخير مىاندازد جا دارد كه صدها و هزاران بار استغفار كند و از پيشگاه خداوند عذرخواهى نمايد كه خدايا مرا ببخش كه چنين توهينى به ساحت قدس تو روا داشتم و در حالى كه تو مرا خواندى، من به سراغ ديگران و امور ديگر رفتم.
در هر صورت، اينكه سعى كنيم نماز را در وقت خود بخوانيم و مراقب باشيم قضا نشود كمترين مراتب محافظت بر نماز است و اين امر مراتب بالاترى نيز دارد كه از جمله مهمترين آنها يكى اين است كه انسان همه نمازهايش را در اول وقت و وقت فضيلت آن بخواند.
در زمينه نماز اول وقت و آثار آن، غير از روايات فراوان، مطالب و داستانهاى متعددى نيز از بزرگان نقل شده است. از جمله، بنده از دو نفر از بزرگانى كه در عصر خودمان بافضيلتتر از آنها نمىشناسم مطلبى را شنيدم كه هر دو از استادشان نقل مىكردند. ايشان فرموده بودند: اگركسى قول بدهد كه همه نمازهايش را در اول وقت بخواند، من قول مىدهم و تضمين مىكنم كه به بالاترين كمالات برسد. يكى از اين دو بزرگوار مىفرمود اين فرمايش استاد سرّى دارد كه انسان تا خود عمل نكند به آن سرّ دست نمىيابد و اگر كسى خود را مقيد كند كه هميشه نمازهايش را در اول وقت بخواند، خواهد ديد كه خداوند چه نعمت و مقامى به او عطا مىفرمايد.