«عاهدوا» اطلاق دارد و به اصطلاح، متعلَّق آن ذكر نشده است. باكه عهد ببندند؟ با هر كس؛ خواه با خدا، خواه با پيامبر و خواه با مردم عادى. چه عهدى ببندند؟ باز عهد خاصى ذكر نشده و از اين لحاظ نيز آيه مطلق است و هر عهدى را شامل مىشود. البته اين مقدار روشن و مسلّم است كه عهد بايد در چارچوب ضوابط شريعت باشد، وگرنه ـ نعوذ بالله ـ عهد بر حرام و خلاف شرع نه تنها ارزش اخلاقى ندارد كه ضد ارزش و حرام و ممنوع است. بنابراين مفاد اين بخش از آيه اين مىشود كه عمل به هر عهد و پيمانى و با هر كسى، داراى ارزش اخلاقى است.
اكنون آيه شريفه «وَالَّذِينَ هُمْ لأَِماناتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعُون» نيز بيان مىكند كه وفاى به عهد داراى ارزش اخلاقى، و علاوه بر آن، يكى از شرايط فلاح و رستگارى است. البته همان گونه كه اشاره كرديم، مراتب اين ارزش مختلف است و آيه، ديگر درصدد بيان مراتب ارزش وفاى به عهد و ساير جزئيات مربوط به آن نيست؛ چنانچه آيات قبل از آن نيز اينچنين بودند. در آيات قبل نيز كه، براى مثال، بحث نماز و زكات مطرح شد، سخنى از جزئيات آنها به ميان نيامده است. فرمود: الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون؛ اما كدام نماز؟ نماز واجب يا مستحب؟ نمازهاى واجب روزانه يا هر نماز واجبى؟ اين تفاصيل ديگر در آيه بيان نشده و به همين دليل از آن استفاده مىشود كه هر نمازى در فلاح و رستگارى تأثير دارد؛ اما البته ميزان اين تأثير متفاوت است و از واجب مؤكد تا واجب، مستحب مؤكد و مستحب عادى تغيير مىكند. همچنين فرمود: وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُون؛ اشاره كرديم كه مراد از زكات در اينجا زكات واجب و مصطلح فقهى نيست، بلكه «مطلق انفاق» منظور است. از اين رو معناى اين آيه اين مىشود كه هر صدقه و انفاقى در رساندن انسان به فلاح تأثير دارد، اما اينكه اين تأثير به چه ميزان و با چه شرايطى است، مطلبى است كه آيه از بيان آن ساكت است.
در مورد «وفاى به عهد» نيز آيه شريفه بر اصل رابطه بين اين موضوع و «فلاح» تأكيد مىكند، اما وارد جزئيات نمىشود و در اينجا نسبت به آنها پيامى ندارد. البته ما با توجه به ادله و آيات ديگر مىدانيم كه برخى مراتب و مصاديق وفاى به عهد فقط داراى ارزش اخلاقى است و وجوب فقهى ندارد، برخى مراتب و مصاديق آن علاوه بر ارزش