اخلاقى، وجوب فقهى هم دارد و مراتب و مصاديقى از آن نيز علاوه بر اينها، در صورتى كه رعايت نشود آثار و عواقب بسيار بدى به دنبال دارد؛ چنانچه قرآن كريم درباره برخى از منافقان مىفرمايد آنان چون عهد و پيمان خويش با خدا را رعايت نكردند، خداوند آنها را به نفاق مبتلا كرد:
وَمِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ * فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَبِما كانُوا يَكْذِبُون؛[1] و برخى از آنان كسانىاند كه با خدا پيمان بسته بودند كه اگر [خداوند] از كرم خويش به ما عطا كند قطعاً صدقه خواهيم داد و از نيكوكاران خواهيم بود. پس چون [خداوند]از فضل خويش به آنان بخشيد، بدان بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند. در نتيجه [خداوند] به سزاى آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مىگفتند، [روح] نفاق را، تا روزى كه خدا را ملاقات كنند، در دلهايشان برقرار ساخت.
ظاهر آيه اين است كه دادن اين مال از باب تكليف واجب، و خمس و زكات نبود و آنان فقط خود پيمانى بين خود و خدا بسته بودند مبنى بر اين كه اگر خداوند به ايشان مال و ثروت عطا كند، مقدارى از آن را در راه خدا صدقه بدهند. اما پس از آنكه خداوند به ايشان مال و ثروت داد، آنان عهد خود با خدا را فراموش كردند و از عمل به آن خوددارى ورزيدند. در ازاى اين پيمانشكنى و خلف وعده، خداوند آنها را به عقوبتى بسيار سخت مبتلا ساخت و آنان گرفتار نفاقى شدند كه تا روز قيامت در قلبشان باقى خواهد ماند: فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَه. سبب اين ابتلا به نفاق چه بود؟ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوه؛ خلف وعدهاى كه با خدا كردند.
آرى، خداى متعال همان گونه كه به هنگام بخشش و مغفرت، بسيار رحمان و رحيم است و با يك «يا الله» و يك لحظه پشيمانى، گناهان را مىبخشد و بنده را مورد نوازش قرار مىدهد، آنجا نيز كه پاى قانون و سنن الهى در ميان باشد بسيار سختگير است:
وَاَيْقَنْتُ أَنَّكَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ في مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَاَشَدُّ الْمُعاقِبينَ في