در بعضى از آيات قرآن كريم آمده است كه حضرت موسى(عليه السلام) بنا به فرمان خداى متعال بنى اسرائيل را به جهاد فراخواند، اما آنان از اطاعت اين فرمان سر باز زدند.
پس از آن كه فرعون از قبول دعوت حضرت موسى(عليه السلام) روى برتافت و در نتيجه سرپيچى و ظلم و فساد، در دريا غرق شد و به هلاكت رسيد، حضرت موسى(عليه السلام) بنى اسرائيل را، كه از اسارت و ستم فرعونيان رهانيده بود، از مصر به سوى شام و فلسطين حركت داد. در آن زمان در فلسطين مردمى كافر زندگى مىكردند و قومى نيرومند و جنگجويانى كارآزموده و قوى بودند. حضرت موسى(عليه السلام) به بنى اسرائيل فرمود، خداوند اين سرزمين را براى شما در نظر گرفته، اما براى وارد شدن و استقرار در آن مىبايد با كافرانى كه اينك آن را در اختيار دارند، بجنگيد. بنى اسرائيل كه در اثر سالها ارعاب و تحقير فرعون و فرعونيان به انسان هايى ترسو و بى دل و كم جرأت تبديل شده بودند و نيز به سبب عافيت خواهى و راحت طلبى، از پذيرش اين امر خوددارى كردند. آنان به حضرت موسى(عليه السلام)گفتند: تو و خدايت برويد كافران را از شهر بيرون و آن را فتح كنيد تا بعد ما وارد آن شويم! در اثر اين نافرمانى خداوند آنان را چهل سال در بيابانها سرگردان كرد. شرح اين ماجرا در سوره مائده چنين آمده است:
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ. يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَْرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ. قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً