فرصتى براى رجوع به محاكم شرعى نيست و شخص مىتواند خود رأساً و مستقلا اقدام به دفاع از خود كند هر چند به قتل خودش يا شخص متجاوز بينجامد.
در هر حال، ترديدى نيست كه اسلام اين نظريه را كه قتل هيچ انسانى در هيچ اوضاع و احوالى جايز نيست، رد مىكند. از ديدگاه اسلام در مواردى كه مصالح ـ اعم از فردى و اجتماعى، و مادى و معنوى ـ ايجاب كند، مجازات اعدام جايز و بلكه لازم است. البته در اجرا، گاهى اين امر متوقف به طرح شكايت در دادگاهها و صدور رأى شرعى و قانونى است و گاهى نيز نيازى به حكم دادگاه نيست و شخص خود رأساً حق اقدام دارد.
آن چه در اين باره لازم است به آن توجه كنيم اين است كه در بسيارى از موارد ما صرفاً با تكيه بر عقل و علم خود نمىتوانيم به حكمت احكام الهى پى ببريم. ما حتى در مورد يك حكم از احكام شرعى نيز شايد نتوانيم ادعا كنيم كه به تمام مصالح و مفاسدى كه موجب انشاى آن گرديده واقف هستيم: وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً؛1 به شما (انسان ها) از دانش جز اندكى داده نشده است. انسان با آگاهى قليلى كه دارد گاه چنين مىپندارد كه يك كار فقط مصلحت دارد و مفسده اى در آن نيست و يا اگر هست بسيار ناچيز است و در برابر مصلحت فراوان آن نبايد به اين مفسده ناچيز توجه كرد، و بر اين اساس، انجام آن كار را واجب يا دست كم، جايز مىشمرد؛ در حالى كه واقعيت چيز ديگرى است. گاهى نيز درمورد يك كار چنين مىپندارد كه فقط مفسده دارد و هيچ مصلحتى در آن نيست و يا اگر مصلحتى دارد در برابر مفسده آن ناچيز است و نبايد به آن اعتنا كرد، و از