داشت كه در شما ضعفى هست. پس اگر از شما صد تن شكيبا باشد بر دويست تن پيروز گردند و اگر از شما هزار تن (شكيبا) باشند به اذن الهى بر دو هزار تن پيروز شوند، و خدا با شكيبايان است.
در آيه نخست، خداى متعال پيامبر گرامىاش را فرمان داده است كه مؤمنان را به جهاد تشويق كند؛ و براى رفع توهم برخى از آنان، كه گمان مىكردند چون شمار مسلمانان با شمار كافران برابرى نمىكند هنوز موقع جنگ نيست، آنان را متوجه اين حقيقت مىكند كه يك مؤمن شكيبا مىتواند با ده تن از كفار بجنگد و بر آنان پيروز شود؛ از اين رو براى اين كه مؤمنان اجازه شروع جنگ و اميد به پيروزى در آن را داشته باشند، از نظر تعداد حتى اگر نسبت آنها به دشمن يك دهم باشد باز هم كافى است و قادر به پيروزى بر دشمن خواهند بود.
اما آيه دوم ناظر به شرايط ديگرى غير از شرايط مورد نظر در آيه نخست و مربوط به شرايطى است كه مسلمانان از نظر ايمان و اعتقاد قوّت و قدرت گذشته را از دست داده و گرفتار ضعف و سستى شده اند. از اين رو خداى متعال تكليفشان را سبك تر مىكند و چنين مقرّر مىفرمايد كه در شرايط فعلى اگر تعداد رزمندگان سپاه اسلام نصف سپاه دشمن باشد بر دشمن پيروز خواهند شد و در چنين شرايطى نبايد نگران كمّيّت نيروى خود باشند و مىتوانند به جنگ اقدام كنند.
در مجموع اين آيات نشان مىدهد كه اگر مؤمنان چنان كه بايد و شايد در كمال شايستگى و در اوج ايمان باشند، هر يكشان قادر است در برابر ده تن از دشمنان ايستادگى كند و حتى اگر تعدادشان يك دهم دشمن هم