تعداد توجه داشته باشند، اما اين امر الزاماً به آن معنا نيست كه تعدادشان برابر يا بيشتر از كفار باشد و اين عامل بايد در ضمن عوامل دخيل ديگر مورد توجه قرار گيرد. قرآن كريم نيز علاوه بر كمّيّت، به عوامل مؤثر ديگر نيز به خوبى توجه كرده و حد نصاب لازم براى كمّيّت را متغير و تابع ساير عوامل قرار داده است؛ از جمله در يك آيه مىفرمايد:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ؛1 اى پيامبر، مؤمنان را به پيكار برانگيز. اگر از شما بيست تن پايدار باشند بر دويست تن چيره مىگردند، و اگر از شما صد تن (پايدار) باشند بر هزار تن از كسانى كه كفر ورزيدند چيره مىشوند، زيرا آنان گروهى هستند كه نمىفهمند.
اين آيه در شرايطى نازل شد كه آگاهى و ايمان و اعتقاد و روحيه ايثار و فداكارى بالا و قوى در اكثر قريب به اتفاق مسلمانان، از آنان پولادهايى آبديده ساخته بود كه در ميدان نبرد هم چون كوه در مقابل دشمن پايدارى مىكردند و به سان درختان كهن و ريشه دار در طوفان حوادث صحنههاى نبرد، قامت استوارشان ذره اى خم نمىشد.
اما قرآن كريم با نظرداشت ساير عوامل و تغيير و تحولاتى كه احياناً تأثير اين عوامل را كمتر مىكرد، در آيه بعد مىفرمايد: