اسم الکتاب : آيات ولايت در قرآن المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 463
مىدهد كه: «شخصيّتى كه به اعتراف همگان (موافقان و مخالفانش، دوستان و
دشمنانش) عالمترين، آگاهترين و فاضلترين شخص بعد از پيامبر خدا صلى الله عليه و
آله است، وى شايستگى خلافت و جانشينى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را
دارد؛ نه غير او» بدين جهت پيامبر گرامى اسلام اين دو مطلب (مرجعيّت علمى و خلافت)
را در قسمتى از خطبه غرّاء و پرمحتواى غدير كنار هم نهاده و فرموده است:
اى تودههاى مردم! اين (على بن أبي طالب) برادر، وصى، نگهدارنده تمام علوم من
و جانشين من است!
تأمّل و تفكّر در ويژگىهاى چهارگانه فوق حقايق فراوانى را براى طالبان حقيقت
روشن مىكند:
1- «أخى»: اگر شخصى نسبت به بزرگتر از خويش قصد ابراز احترام داشته باشد از او تعبير به
«پدر» مىكند، و هرگاه قصد ابراز عاطفه نسبت به كوچكتر از خويش كند از تعبير
«فرزندم» استفاده مىكند، و نسبت به شخصى كه او را همطراز خويش مىداند جمله
«برادرم» را به كار مىبرد؛ زيرا اخوّت و برادرى معنوى به معنى نزديكترين ارتباط
ميان دو شخص بر اساس مساوات است؛ بنابراين، تعبير به «برادرم» حاوى حقيقت بزرگى
است و آن اين كه على عليه السلام همطراز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، يا
شخصيّت او نزديك به شخصيّت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم است؛ و به تعبير
ديگر، جمله «أخى» بيانگر همان چيزى است كه در آيه مباهله «أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ...» آمده است.
2- «وصيّى»: طبق عقيده اهل سنّت پيامبران چيزى از خويش به ارث نمىگذاشتند؛ بنابراين،
حضرت على عليه السلام وصىّ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مورد اموال آن
حضرت نبود، و مىدانيم كه پيامبر اسلام به هنگام وفات فرزندى غير از بانوى بزرگ
اسلام، حضرت فاطمه زهراء عليها السلام، نداشت تا على عليه السلام وصىّ فرزندان
پيامبر باشد؛ بنابراين، على عليه السلام وصىّ پيامبر در مورد مسائل مربوط به دين
بود. آرى، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى تكميل كارهاى نبوّت و ادامه
راهش، حضرت على را وصىّ خود قرار داد.
3- «واعى علمى»: «وعى» بر وزن «سعى»، آنگونه كه اهل لغت گفتهاند، به معنى نگهدارى چيزى در
قلب است. يعنى بر روى چيزى انديشه كند و در دل جاى دهد و آن را چراغ راه زندگى
خويش قرار دهد. بنابراين، على عليه السلام تمام علوم پيامبر