امّا از بعض موارد استعمال كلمه چنين بر مىآيد كه چشمارو بمعنى
طعامى است كه بر سبيل صدقه براى صحّت بيمار آفت زده بمستمندان بدهند، و آفت شامل
چشم زخم نيز مىشود- سعدى در بوستان فرمايد:
چو چشمارو آنگه خورند از تو سير
كه از بام پنجه گز افتى بزير
يعنى وقتى از نعمت تو بديگران خيرى ميرسد كه ترا بلايى سخت رسيده
باشد.
بديهى است كه اين معنى با چشمپنام و تعويذ فرق دارد، و ممكن است كه
بطريق تجوّز از يك معنى بمعنى ديگر استعمال شده باشد.
تميمه
از جمله كلماتى كه در عربى مرادف عوذه و تعويذ بمعنى خاصّ استعمال
مىشود تميمه است بوزن يتيمه كه آن را بر تميم و تميمات و تمائم جمع مىبندند.
و از مجموع نوشتههاى لغتنويسان معتبر
[2] و موارد استعمال كلمه
[1] - در ديوان چاپى سيد حسن جزو رباعيهاى مستدرك آخر كتاب آورده و
(خاك) بجاى (خال) نوشته است.
[2] - تاج العروس در شرح قاموس مىنويسد «التميم جمع تميمة
كالتمائم اسم لخرزة رقطاء تنظم فى السير ثم يعقد فى العنق»- لسان العرب كه در جمع
اقوال لغويان مصداق مثل معروف عربى «كل الصيد فى جوف الفرا» است مىنويسد «التميم
العوذ واحدها تميمة قال
اسم الکتاب : كنوز المعزمين المؤلف : ابن سينا الجزء : 0 صفحة : 82