responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا    الجزء : 1  صفحة : 553

نيروهاى متعدد، بلكه بطور دقيق از چهار نيرو، تشكيل گرديده است و هر دسته از ملموسات چهارگانه را به نيروى جداگانه‌اى اختصاص مى‌دهند، جز اين كه همه آنها در عضو حساس (پوست بدن)- همانند اشتراك نيروى چشايى و بساوايى در زبان و بينايى و بساوايى در چشم- مشترك مى‌باشند و تحقيق اين نظريه به عهده فيلسوف مى‌باشد.

نيروى ادراكى باطنى يعنى حيوانى‌ [1] مانند جنس براى نيروهاى پنج گانه مى‌باشد:

اول آنها نيرويى است كه به حس مشترك و خيال نام گذارى شده و آن نزد طبيبان، نيروى واحدى شمرده مى‌شود و نزد دانش پژوهان از حكيمان، دو نيرو محسوب مى‌شود.

حس مشترك، [2] نيرويى است كه همه محسوسات به آن مى‌رسند و پذيراى صور نوعى آن محسوسات مى‌گردد و در آن گرد مى‌آيند و خيال نيرويى است كه صور را پس از گرد آمدن در حس مشترك حفظ مى‌كند و پس از ناپديد شدن از منظر حس آن را نگه مى‌دارد، نيروى پذيرا از آن دو غير از نيروى حافظه مى‌باشد [3]. تحقيق درباره درستى اين‌


[1] در اصطلاح فلاسفه، زيرا ايشان نيروهاى باطنى را به دليل اختصاص آنها به حيوان به حيوانى نسبت مى‌دهند.

[2] به يونانى «نيطاسيا» يعنى لوح نفس ناميده مى‌شود.

براى اثبات وجود حس مشترك دلايلى اقامه شده كه شارح قانون آملى در اين خصوص به سه دليل اشاره مى‌نمايد:

الف. ما در وجود خود نسبت به خصوصيات محسوسات گوناگون حكم و گزارش مى‌دهيم مثلًا اين مزه غير از مزه ديگرى است و اين رنگ غير از آن مزه است و ... اين قضايا مقتضى است كه در جايى از باطن ما اين محسوسات حضور داشته باشند تا چنين درباره آنها قضاوت شود اين حكم از ناحيه عقل و قضاوت آن نيست زيرا مُدرَك عقل، شى‌ء محسوس نمى‌باشد و از طرف ديگر حيوانات با اين كه از عقل بى‌بهره‌اند اين ادراك را نسبت به محسوسات دارا مى‌باشند و حواس ظاهرى (مثل بينايى) نيز تنها نسبت به محسوسات حاضر و خاص به خود (مثل ديدن) قضاوت مى‌نمايند.

ب. قطره‌اى كه از آسمان مى‌بارد آن را به صورت خط مستقيم تصور مى‌كنيم يا يك نقطه را در حال دوران، دايره‌اى تصور مى‌كنيم جايگاه اين نوع تصور حس مشترك مى‌باشد اين ادراك توسط عقل صورت نمى‌پذيرد زيرا مُدرَك، محسوس است و نيروى بينايى نيز شى‌ء محسوس حاضر را ادراك مى‌نمايد بنا بر اين بايد نيرويى باشد كه وقتى قطره اول فرود آمد تصويرى از آن در خود ترسيم نمايد و سپس از قطره دوم و ... تا خط عمودى تصور گردد و همچنين درباره ترسيم دايره از دوران پيوسته نقطه تصور مى‌شود.

ج. شخص خواب كه چيزى مشاهده نمى‌كند صداهايى را مى‌شنود و بين آنها تمايز احساس مى‌نمايد پس اين اصوات معدوم نيست زيرا معدوم صرف، قابل درك و تمايز از يك ديگر نمى‌باشد پس بايد موجوديتى داشته باشد كه وجود خارجى ندارد بنا بر اين بايد در جايى از قواى باطنى به دنبال آن بود، و آن جايى جز نيروى حس مشترك نمى‌باشد. (شرح آملى، ص 362)

[3] تغاير افعال دليل بر تغاير نيروها مى‌باشد.

اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا    الجزء : 1  صفحة : 553
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست