اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 422
كف دست به دليل (فايدهاى كه) دانستيد، گود مىگردد، و بندگاه مچ با
كف به وسيله گودىهاى انتهاى استخوانهاى مچ تشكيل مىگردد، بدين گونه كه
تكمههايى از استخوانهاى كف كه از پوشش غضروفى برخوردارند، در آنها فرو مىروند.
فصل بيست و سوم: تشريح انگشتان
انگشتان، ابزارى براى كمك در گرفتن اشيا مىباشند، اندامى گوشتى تهى
از استخوان آفريده نشدهاند هر چند در صورت آفرينش بدون استخوان بروز حركتهاى
گوناگون ممكن بود مانند بسيارى از كرمها و ماهىها، ليكن حركتى سست و ناپايدار،
لذا براى اين كه كنش و حركتها سست و ناتوان چون افراد رعشهاى نباشد، از وجود
استخوان برخوردار گرديد و در عين حال از استخوان يك پارچه آفريده نشده است تا در
حركت و كارها چون افراد كزازى [1] دچار دشوارى نگردد.
در بند انگشتان دست به سه عدد استخوان اكتفا شد، زيرا اگر در تعداد
آنها افزوده مىشد و اين افزايش باعث افزايش حركتهاى آن مىگرديد، به يقين ضعف و
ناتوانى در نگه داشتن آنچه در آن به استحكام بسيار نياز است، به دنبال داشت، و
همچنين اگر از كمتر از سه استخوان آفريده شده بود؛ مثلًا از دو استخوان (گرچه)
استحكام آن افزوده مىگرديد، (ولى) حركتهاى آن از اندازه كافى كاهش مىيافت و حال
اين كه نياز به تصرف متفاوت توسط انگشتان دست كه با حركتهاى گوناگون آن تحقق
مىيابد به مراتب بيشتر از استحكام بيرون از اندازه، احساس مىگردد.
پايه استخوانهاى انگشتان دست، پهنتر و سر آنها باريكتر آفريده
شده، و استخوان زيرين آن بزرگتر و (بند دوم نيز بزرگ) به شكل پلكانى تا اين كه
باريكترين آن، انتهاى
[1] كزاز را شيخ الرئيس پس از بيمارىهاى مغز در عداد بيمارىهاى
عصب قرار داده است و براى آن اطلاقات متعددى ذكر مىكند كه اولين اطلاق آن، بيمارى
است كه از عضلات ترقوه شروع مىگردد و آنها (در اثر تشنج) به سمت جلو و عقب دچار
كشيدگى مىگردند و به تعبير آملى در شرح كليات، ص 237؛ عضلات بسته و باز در اثر
تشنج و كشيدگى برابر مىگردند در نتيجه وترهاى عضلهها قبول حركت نمىكنند لذا عمل
باز و بسته و انحنا غير ممكن مىگردد.
اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 422