اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 421
از تجمع سر استخوانهاى رديف سه تايى، انتهايى به وجود مىآيد كه در
گوديى، كه در انتهاى دو زند گفتيم، فرو مىرود و از آن مجموع، بندگاه بسته و باز
شدن به وجود مىآيد و برآمدگى ياد شده در زند زيرين،
[1] در گودى موجود در استخوانهاى مچ داخل مىگردد و از آن، بندگاه
پيچيدن و اتساع به وجود مىآيد.
فصل بيست و دوم: تشريح كف دست
كف دست نيز از چند استخوان تركيب يافته است تا هرگاه آسيبى رسد، همه
آن را فرا نگيرد و نيز دست امكان گود شدن براى گرفتن اشياى گرد را داشته باشد و
همچنين بتواند مايعات را در خود نگه دارد. اين استخوانها از بندگاههاى بسيار
مستحكم برخوردار مىباشند كه يك به يك، به هم محكم بسته شدهاند تا پراكنده
نباشند، در نتيجه كف دست نسبت به آنچه در خود گرفته و نگه داشته دچار ناتوانى گردد
(اين پيوند و اتصال) تا جايى است كه اگر پوست كف دست كنده گردد، همگى اين
استخوانها چنان به هم پيوند خوردهاند كه فاصله بين آنها از نگاه حس پنهان
مىباشد با اين همه (پيوند باز) رباطها يكى به سوى ديگرى بسيار محكم بسته شدهاند،
با اين وجود از چنان انعطاف پذيرى برخوردار مىباشند كه به محض جمع كردن، كف دست
گود مىگردد.
استخوانهاى كف دست چهار عدد است
[2] زيرا به انگشتان چهارگانه متصل مىباشند و آن طرف كه بعد از مچ قرار
دارد به هم ديگر نزديك مىباشند تا پيوندشان به استخوانهاى (مچ) كه گويا به يك
ديگر چسبيده و پيوستهاند، به خوبى انجام پذيرد، و آن طرف كه به سوى انگشتان قرار
دارد، اندكى از هم دور مىباشند تا پيوندشان به استخوانهاى (انگشتان) كه از هم
دور و فاصله دارند، به خوبى انجام پذيرد.
[1] زايدهاى كه در عقب زند زيرين قرار دارد بنا به نقل آملى
«مِسلّة و ميل» ناميده مىشود كه با زايده نيزهاى (styloidProcess( كه در زند رويين قرار دارد بنابر تشريح
جديد، تطابق دارد زيرا مسلة به سوزن بزرگ اطلاق مىشود.