اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 304
8. مزاج به اقتضاى عضو، نسبت به حالات گوناگون خود آن عضو.
(اعتبار اول) اعتدال مزاج نوع انسان، نسبت به ساير موجودات، اين
اعتدال، دامنهاى گسترده دارد، و به محدودهاى خاص منحصر نمىگردد، [1] هر چند در نهايت داراى حد و مرز است و
آن دو حد افراط و تفريط مىباشد كه با بيرون رفتن از آن، مزاج انسانى
بطلان مىپذيرد.
(اعتبار دوم) محدوده داخلى مزاج نوع، كه عرصه گستردهاى بين دو حد
افراط و
تفريط مىباشد.
اين مزاج در شخصى در نهايت اعتدال، از صنفى كه در نهايت اعتدال قرار
دارد، در سنى كه به رشد كامل رسيده، تحقق دارد، كه اين نوع از اعتدال مزاج نيز به
ندرت در عالم خارج مشاهده مىگردد، اگرچه از نظر امتناع، مانند اعتدال حقيقى، كه
در ابتداى گفتار بدان اشاره شد، نمىباشد.
اين انسان، با اين خصوصيت از اعتدال مزاج به اعتدال حقيقى ياد شده
نزديك است، نه هرطور كه باشد، بلكه به اين صورت كه اعضاى گرم او، مانند: قلب، و
سرد او، مانند: مغز وتر او، مانند: كبد و خشك او، مانند: استخوانها، با يكديگر در
تعامل باشند، پس هرگاه به تعادل و برابرى رسيدند، به اعتدال حقيقى نزديك شدهاند. [2]
ليكن اگر اعتدال مزاج به اعتبار خود عضو در نظر باشد، هرگز آن اعتدال
بر قرار نبوده، مگر تنها در خصوص يك عضو، و آن پوست بدن است، كه درباره آن توضيح
خواهيم داد.
درباره ارواح و اعضاى رئيسى بدن، هرگز امكان نزديكى آنها به اعتدال
حقيقى وجود ندارد، بلكه آنها از اعتدال حقيقى بطور قطع بيرون هستند، و به سوى گرمى
و رطوبت گرايش دارند، زيرا قلب و روح كه منشأ حيات هستند، به سبب وابستگى حيات به
گرمى، به شدت به گرمى گرايش دارند، و رشد و نمو به رطوبت متقوّم مىباشد، بلكه در
واقع گرمى نيز بر رطوبت متقوّم بوده، و از آن اغتذا مىكند.
[1] تمام اشخاص انسان به شرط آن كه از حدود مزاج انسانى خارج
نباشند (معناى حدّ و مرز) داخل اين دامنه قرار مىگيرند.
[2] پس مزاج جمله بدن نه تك تك اعضاى آن، از نوعى اعتدال برخوردار
مىباشد.
اسم الکتاب : ترجمه قانون در طب المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 304