اسم الکتاب : ظفرنامه المؤلف : ابن سينا الجزء : 0 صفحة : 47
شاهنامه ج 4 ص 3:
از ايشان يكى بود فرزانهتر
بپرسيد از او از قضا و قدر
چنين داد پاسخ كه جوينده مرد
جوان و شب و روز در كار كرد
بود راه و روزى برو تار و تنگ
بجوى اندرون آب او با درنگ
يكى بىهنر خفته بر تخت بخت
همى گل فشاند برو بر درخت
چنين است رسم قضا و قدر
ز بخشش نيايى به كوشش گذر
اما در آن جا كه فردوسى پندنامه بزرگمهر را به نظم آورده است [1] قول بزرگمهر در اين باب با آن چه در
ظفرنامه آمده سازگارتر است:
وزان پس بپرسيد كسرى از اوى
كه اى نامور مرد فرهنگ جوى
بزرگى به كوشش بود يا ز بخت
كه يابد جهاندار از او تاج و تخت
چنين داد پاسخ كه بخت و هنر
چنانند چون جفت با يكديگر
چنان چون تن و جان كه يارند و جفت
تنومند پيدا و جان در نهفت
همان كالبد مرد را كوشش است
اگر بخت بيدار در جوشش است
به كوشش بزرگى نيايد به جاى
مگر بخت نيكش بود رهنماى
ترجمه فارسى اين قسمت از پندنامه بزرگمهر چنين است:
56- چيزى كه به مردمان رسد به بخت بود يا به كنش؟ بخشش و كنش با
يكديگر چناناند كه تن و جان، چه تن بىجان كالبدى بيكار است و جان بىتن باد
ناگرفتنى است، و چون با يكديگر آميخته باشند نيرومند و