responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رسائل فلسفى المؤلف : ابن سينا، عمر خيام    الجزء : 1  صفحة : 366

اعتباريت وجود

همچنين است وجود و وحدت بلى شايد امر وجود سخت‌تر از سائر اعراض باشد زيرا جماعتى از اهل حق در ان شك كردند و گفتند انسان معقول را حقيقتى و ماهيتى است كه وجود را مدخليتى در هيچ‌يك از حقيقت و ماهيتش نيست حتى اينكه عاقل ممكن است تعقل كند معناى انسان را بدون آنكه تعقل كند اينكه او موجود است يا معدوم است پس لا محاله لازم آيد كه وجود معنائى باشد كه انسان را از خارج ذاتش لازم آيد و گفتند وجود انسانيت معنائى است كه اكتساب شود براى او غير او زيرا حيوانيت و ناطقيت او راست از ذات خود (يعنى از ذاتيات ماهيت انسان است) نه بجعل جاعل و سبب مسببى چه بارى تعالى جل جلاله انسانيت را مثلا جسما قرار نداده بلكه موجود نموده و چون موجود شده ممكن نيست جز آنكه جسم باشد گفتند حال كه چنين است پس واجب آنست كه وجود معنائى باشد زائد بر انسان در اعيان و چگونه چنين نباشد و حال آنكه وجود معنائى است مستفاد از غير لا غير.

تحقيق حكيم خيام در حل اين شبهه كه زيادت وجود بر ماهيت باشد در خارج كه مساوق با اصالت وجود است‌

ما پيش از آنكه وارد شويم در حل اين شبهه برهانى ضرورى آوريم بر آنكه وجود معنائى است اعتبارى پس ميگوئيم وجود در موجود اگر معنائى باشد زائد بر او در اعيان هرآينه موجود خواهد بود و چون هر موجودى موجود است بوجود پس وجود هم بايستى موجود باشد بوجود و همچنين وجود وجود الى ما لا نهاية له و اين محال است و اگر گفته شود وجود معنائى است موصوف به وجود نشود نه بسلب مطلق و نه بسلب احد الطرفين پس نتوان گفت وجود موجود است و نتوان هم گفت وجود غير موجود است مطالبه كنيم ايشان را بطرفين نقيض و گوئيم آيا وجود موجود است در اعيان يا موجود نيست در اعيان (براى اعيان) اگر در پاسخ نه گوئى آشكار شود كه وجود غير موجود است در اعيان و اين همان موضع بحث است پس مرحبا بالوفاق (و اگر گوئى موجود است در اعيان پس وجود را وجودى است و تسلسل مذكور لازم آيد) ثانيا مطالبه نمائيم و گوئيم آيا وجود وصفى است معقول براى ذات موجود يا نه اگر پاسخ دهى نعم لازم آيد قبول و اعتراف به آنكه وجود امرى است اعتبارى و اگر پاسخ گوئى نه لازم آيد وجود معدوم در اعيان و در نفس باشد و شايد عقلاء از اين‌گونه سخنان بيزار باشند و بعضى از اين گروه گويند صفتى كه وجود است محتاج بوجود ديگر نيست پس موجود است بدون وجود ديگر جواب گوئيم آيا خواهى دفع تسلسل از خود نمائى با آنكه تسلسل را دفع نكرده در چند امر محال واقع شدى چه گفتيم اين وجود را گوئى موجود است در اعيان يا غير موجود اگر گوئى موجود است بتسلسل دچارى و اگر گوئى غير موجود است گوئيم آيا اين وجود را ذاتى است يا نه اگر گوئى ذاتى ندارد هذيان گفتى و اگر گفتى ذات دارد گوئيم تسليم نمودى ذاتى را كه موجود است بى‌وجود خارجى پس چه ميشود تو را كه تسليم ننمائى همين را در هر ذات و ماهيتى‌كه موجودند (يعنى بگوئى ذات شي‌ء موجود است در خارج بدون انضمام وجود خارجى بآن تا از اين تناقضات و محالات و هذيانها راحت شوى.

اسم الکتاب : رسائل فلسفى المؤلف : ابن سينا، عمر خيام    الجزء : 1  صفحة : 366
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست