responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد    الجزء : 1  صفحة : 71

نقد سوم امام فخر رازى‌

آخرين نقد او اين است كه مى‌گويد:

لسنا نسلّم أنّ شيئا من القوى المدركة جسمانيّة؛ [1]

ما قبول نداريم كه برخى از قواى مدركه جسمانى باشند.

اين نقد، مهم و باارزش است. گويى راه را براى صدر المتألّهين هموار كرده است، تا قائل شود كه اصولا قوّه ادراك- از هر مقوله‌اى كه باشد- مجرّد است. حتّى ادراك حسى، خيالى، وهمى و قوّه فكر كه بر مادّى بودن آن، پافشارى شده است.

انكار نمى‌كنيم كه در ادراك‌هاى حسى و در موقع تفكّر، قواى بدنى، عصبى و مغزى فعّاليت مى‌كنند. ولى نبايد اينها را مدرك واقعى پنداشت. در تمام اين ادراك‌ها، مدرك حقيقى، خود نفس است كه بر كرسى تجرّد نشسته است. اعضاى بدنى، اعصاب و مغز، مدرك حقيقى نيستند؛ بلكه نقش آنها اين است كه با فعل و انفعالات خود، نفس را براى ادراك‌هاى خويش و خلق صورت‌هاى حسى و خيالى و معانى وهمى و انديشيدن، تعقّل و تدبّر، آماده مى‌سازند. نبايد علل اعدادى را با علل حقيقى اشتباه كرد. نفس آدمى نسبت به صورت‌هاى حسى و خيالى مصدريّت و خلاقيّت و نسبت به صورت‌هاى عقلى، مظهريّت دارد. اگر نبود، فعل و انفعال‌هاى حواس، اعصاب، مغز و فعّاليّت‌هاى ارگانيسم بدن، هرگز براى نفس ممكن نبود كه روز به روز بر فرآورده‌هاى ادراكى خود بيفزايد و انسان عالم «جهانى بنشسته در گوشه‌اى» باشد.

اينها حقايقى بود كه صدر المتألّهين به آنها دست يافت و پيشينيان، جادّه صاف‌كن‌هايى بودند كه او را در رسيدن به قلّه نورانى معرفت آنها يارى بخشيدند.


[1] . همان.

اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد    الجزء : 1  صفحة : 71
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست