اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 56
فليس ذلك دليلا على أنّه لا فعل له فى نفسه.
آرى، فاعلى كه دچار شواغل و موانع مىشود، از فعل خود باز مىماند؛
ولى واجب الوجود و فاعلهايى كه تجرّد تام دارند و به اذن و فرمان او كارهاى خود
را انجام مىدهند، گرفتار شواغل و موانع نمىشوند، نفس ناطقه انسانى در مرتبهاى
نيست كه تحت تأثير شواغل و موانع قرار نگيرد. وانگهى اگر گهگاهى تحت تأثير شواغل
و عوارض، نتواند افعال خود را انجام دهد، دليل اين نيست كه استقلال در فاعليّت
ندارد. به همين جهت است كه او مىگويد:
و أمّا إذا وجد- و قد لا يشغله غيره- فلا يحتاج إليه.
همينكه نفس در برخى از اوقات موجود باشد و دستخوش بازدارندگى شواغل
و موانع نگردد، خود دليل است بر اينكه در وجود خود محتاج غير نيست. اگر در وجود
خود محتاج غير نيست، در فعل خود هم محتاج غير نيست.
فدلّ على أنّ له فعلا بنفسه.
مگر ممكن است كه چيزى در وجود خود نيازمند غير نباشد، ولى در افعال
ذاتى خود محتاج و وابسته به غير باشد. استقلال در ذات، مستلزم استقلال در افعال
مربوط به ذات است.
در حقيقت بايد ميان كمالات ذاتى نفس و كمالات بدنى نفس فرق گذاشت. در
قسم اوّل، بالاستقلال عمل مىكند و در قسم دوم، بدون استقلال. قسم اوّل، با بقاى
نفس باقى مىماند و قسم دوم با زوال بدن، راه زوال مىپويد.
نقدى از امام فخر رازى
او مىگويد: چه مانعى دارد كه حدّ معيّنى از صحّت و سلامت بدنى شرط
بقاى قوّه عاقله باشد؟ در دوران كودكى، جوانى و ميانسالى (كهولت) اين حدّ معيّن،
حاصل و اين شرط باقى است و به همين جهت است كه قوّه عاقله يا در حال رشد است، يا
ثابت
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 56