اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 430
زيرا برخلاف مصلحت است. مگر اينكه او ثابت كند كه براى حفظ جان شرب
خمر برايش مصلحت داشته و جايز، بلكه واجب بوده است. اگر مردى با زنى همبستر شود،
مورد مؤاخذه واقع مىشود؛ زيرا بايد ثابت كند كه شرعا و قانونا مالك بضع بوده است
و اگر نبوده، مجازات مىشود.
براى همين است كه از فعل خدا پرسيده نمىشود، زيرا فعل او عين قانون
است، نه تابع قانون و عين مصلحت است، نه وابسته و تابع مصلحت و او مالك مطلق همه
امور است كه لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. [1]
عدم پرسش به اين معنا نيست كه فعل خداوند، مطلقا معلّل به اغراض و
غايات نيست و بيهوده است؛ بلكه فعل نخستين او معلّل به غرض و غايتى است كه عين ذات
است و افعال ثانوى او هم معلّل به اغراض و غايات ثانوى است و در عينحال، همه اين
اغراض و غايات، بازگشت مىكنند به ذات بىمانند او و براى همين است كه سلسله طولى
فاعلها منتهى مىشود به ذات او و او فاعل همه فاعلها و مبدأ همه مبادى است.
همچنين سلسله طولى اغراض و غايات، منتهى مىشود به ذات بىمثال او و او غرض همه
اغراض و غايت همه غايات است.
عقلاى عالم فلسفه وجودى و غايات بسيارى از اشيا را مىشناسند و اگر
نشناسند، حكم به قصور عقل خود مىكنند، نه غايت نداشتن اشيا.
قرآن كريم هم به غايتمندى نظام آفرينش حكم كرده و هم غايات بسيارى
از افعال خداوند را برشمرده است. بنابراين، سؤال از اغراض و غايات افعال خداوند،
اگر براى فهميدن است، معقول و اگر براى مؤاخذه است، نامعقول است.