اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 356
نكته سوم
درست است كه علم عنايى و احاطى خداوند به تمام جزئيّات عالم هستى
تعلّق گرفته است، ولى شرّ حقيقى چيزى جز عدم نيست. بنابراين، از فيض وجود محروم
است و صانع حكيم، شرور حقيقى را نيافريده است و اما شرور نسبى، وجود آنها معلوم
خداوند و مخلوق اوست، آنچه به دليل تضاد و تزاحم و اصطكاك پيش مىآيد، تابع وجود
آنهاست و مطلوب بالذات نيستند؛ بلكه دخول آنها در نظام هستى و مطلوبيّت آنها
بالعرض است و اگر نبود خير فراوان، امور متضاد و متزاحم، هرگز آفريده نمىشدند.
بنابراين، خيريّت آنها مطلوب بالذات و شريّت آنها مطلوب بالعرض است. براى همين است
كه شيخ الرئيس مىگويد:
و لأنّ هذا معلوم في العناية الأولى، فهو كالمقصود بالعرض؛
از آنجا كه همه اين امور در عنايت نخستين معلومند، مانند مقصود
بالعرض مىباشند.
اينكه مىگويد: «كالمقصود بالعرض» براى اين است كه خداوند فاعل
بالعنايه است، نه فاعل بالقصد براى همين، او را به فاعل بالقصد تشبيه كرده و گفته
است: همان طورىكه در فاعلهاى بالقصد، بعضى از چيزها مقصود بالذات و بعضى از
چيزها مقصود بالعرض است، در فاعل بالعنايه هم برخى از چيزها بالذات، مورد اعتنايند
و برخى ديگر، بالعرض و اصولا عنايت به معناى توجه ويژه به چيزى معيّن و عدم توجه
به ديگر امور است. [1]
نتيجه كلى اين فصل
شيخ الرئيس پس از تقسيم موجودات به اقسام پنجگانه و استدلال درباره
اينكه
[1] . ر. ك: الحكمة المتعاليّة فى الاسفار العقليّة الاربعه، ج 7،
ص 56- 57.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 356