اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 348
خود مىباشند. اينگونه نفوس هرچند كه مانند عقول، از فعليّت و
تماميّت برخوردار نيستند؛ ولى هيچ نيرويى نمىتواند با تزاحم و تصادم خويش آنها را
از استكمال بازدارد. نفوس فلكى كه به نظر ما همان ملائكه مدبّرند [1]، اينچنينند. بنابراين، به دليل
نداشتن موانع و عوايق، مانند عقولند. نفوس انبيا و ائمّه اطهار عليهم السّلام نيز
داراى همين ويژگىاند. [2]
استدلال شيخ الرئيس بر وجود قسم دوم
از آنجايى كه قسم دوم مشتمل بر خير فراوان و شرّ اندك است، مقتضاى
جود و حكمت واجب الوجود، اين است كه اين قسم نيز از افاضه وجود بىبهره نماند؛
بلكه اگر وجود به آن افاضه نشود، خلاف جود و حكمت است؛ چراكه ترك خير فراوان به
سبب شرّ اندك، شرّ زياد است. شيخ الرئيس در اينباره مىگويد:
و كذلك القسم الثّاني يجب فيضانه؛ فانّ في أن لا يوجد خير كثير، و لا
يؤتى به- تحرّزا من شرّ قليل- شرّا كثيرا؛
و همچنين وجود قسم دوم نيز واجب است؛ چراكه در ايجاد نشدن خير
فراوان، به سبب شرّ اندك، شرّى زياد است.
هرگز جواد حكيم، نمىپسندد كه به سبب شرّ كم، خير بسيار و فراوان را
تعطيل كند و موجوداتى چون آب و آتش را از فيض وجود، وجود بيكران خود محروم سازد و
اسباب تداوم زندگى، بلكه پديده زندگى را از جانداران بازگيرد.
شيخ الرئيس پس از استدلال بر وجوب ايجاد قسم دوم از سوى صانع حكيم
چند نمونه مىآورد: