اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 346
ارسطو معتقد بوده است كه از پنج قسم مزبور، تنها قسم اوّل و دوم،
آفريده مىشود؛ ولى سه قسم اخير، صلاحيّتى براى آفرينش ندارند.
به ظاهر تقسيم بالا، ناظر به خير و شرّ نسبى است و بسيار بعيد است كه
ارسطو وجود را به عنوان شرّ حقيقى مطرح كرده باشد. بنابراين، بايد گفت: وى نيز
همانند استادش افلاطون معتقد به عدميّت شرور بوده است.
[1]
اگر ارسطو به عدميّت شرور معتقد نبوده است، بايد گفت: قسم دوم كه شرّ
اندكى دارد، هم خير بالذات و هم شرّ بالذات است؛ ولى بنابر رأى افلاطون كه شرور را
عدمى مىداند، بايد گفت: هر وجودى خير بالذات است؛ ولى به لحاظ اينكه وجودات
مادّى شرّ اندكى بر آنها مترتّب مىشود، خير بالذات و شرّ بالعرضند.
شيخ الرئيس درباره قسم اوّل مىگويد:
الأمور الممكنة فى الوجود: منها: أمور يجوز أن يتعرّى وجودها عن
الشّر و الخلل و الفساد اصلا؛
برخى از امور ممكن، جايز است كه وجود آنها از هرگونه شرّ و خلل و
فسادى عارى باشد.
و درباره قسم دوم مىگويد:
و منها: أمور لا يمكن أن تكون فاضلة فضيلتها إلّا و تكون بحيث يعرض
منها شرّ ما عند ازدحامات الحركات و مصادمات المتحرّكات؛
و برخى ديگر امورىاند كه ممكن نيست به كمال خود برسند، مگر اينكه
به هنگام تزاحم حركات و تصادم متحرّكات، دستخوش شر و بدى مىشوند.
و درباره بقيّه اقسام مىگويد:
و فى القسمة أمور شرّيّة: إمّا على الإطلاق و إمّا بحسب الغلبة؛
[1] . ر. ك: الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعه، ج 7، ص
68.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 346