اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 342
وجودى، خير است و هر عدم و هر فقدان كمالى از كمالات، شرّ است و براى
همين است كه همه موجودات خواهان وجود و كمال وجودى و گريزان از عدم و فقدان كمال
وجودىاند. خداوند، خير محض است. موجودات ديگر به همان اندازه كه بهره وجودى
دارند، خيرند. عدم مطلق، شرّ مطلق است. موجودات ممكن، به لحاظ وجود خود، همگى
خيرند و به همان نسبت كه دستخوش فقدان و نقصانند، از خير مطلق فاصله مىگيرند؛
چراكه وجود آنها منسوب به عدم و خيريّت آنها آميخته به شرّ است.
2. معناى اصطلاحى و غيراصطلاحى
شر به دو معنا به كار مىرود: يكى معنايى كه مصطلح فيلسوفان نيست و
در مبحث شرور، درباره آن بحثى نمىكنند. ديگرى معناى مصطلح كه مورد بحث و مورد
نزاع و گفتوگوست.
الف) معناى غير مصطلح
اين معناى شر، معنايى فراگير است و به جز واجب الوجود- كه هيچگونه
فقدان و نقصانى در ساحت او راه ندارد- همه موجودات عالم هستى را در برمىگيرد.
هيچ موجود ممكنى نيست كه به نسبت قرب و بعد از مبدأ، دچار نقصان و
فقدان نباشد. در حقيقت، هيچ موجودى به جز واجب الوجود، كمال مطلق نيست. سلسله طولى
موجودات، مقول به تشكيكند، و هرچه به مبدأ هستى نزديكتر باشند، از وجودى شديدتر
برخوردارند و هرچه دورتر باشند، وجود آنها ضعيفتر مىباشد، تا آنجا كه آخرين
موجود در قوس نزولى قوّه محض است. چنانكه اوّلين موجود، فعليّت محض است و ما بين
فعليّت محض و قوّه محض، موجوداتى قرار دارند كه هرچه به مبدأ نزديكتر باشند، از
فعليّت قوىتر و شديدتر و كاملترى برخوردارند و هرچه دورتر باشند، از فعليّت
كمترى برخوردارند. بنابراين، نه تنها فعليّت و كمال
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 342