اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 230
3. تعقّل ماسواى معلول اوّل
از آنجا كه اگر واجب الوجود، به تمام ماسواى خود، علم احاطى تام
نداشته باشند، ناقص و غير تام است و واجب الوجود نه تنها واجب الوجود بالذات، بلكه
واجب الوجود از همه جهات است، فيلسوف بايد، علم احاطى او را بهطور دقيق تبيين
كند.
شيخ الرئيس را متّهم كردهاند كه علم واجب الوجود به جزئيّات را منكر
بوده است؛ ولى اين تهمت، منصفانه نيست و اگر نگوييم مغرضانه است، بايد بگوييم: در
فهم مرام و مقصود او قصور يا تقصير كردهاند.
همه نحلههاى فلسفى اسلامى در راه تبيين علم احاطى واجب الوجود تلاش
كردهاند. با راه و رسم حكمت مشّا در اين نوشتهها كموبيش آشنا شده و مىشويم.
حكمت اشراق، علم حصولى مشّاييان را به علم حضورى تبديل كرد و از
اينكه علم ذاتى پيش از ايجاد را تبيين كند، قصور نشان داد. مشّاييان نيز هرچند
علم پيش از ايجاد را به گونهاى كه فهمشان مىرسيد، تبيين كردند؛ ولى خود را به
صورتهاى علمى زايد بر ذات قانع كردند و از اينكه راهى به حريم مقدّس ذات واجب
بگشايند و علم ذاتى عين ذات را مطرح كنند، ناتوان ماندند و گرهى را از مشكل علم
واجب الوجود، آنگونه كه بايد و شايد نگشودند.
حكمت متعالى، از اين حيث نيز تعالى يافت و علم پيش از ايجاد را حضورى
و عين ذات شناخت.
اكنون سخن درباره اين است كه واجب الوجود، چگونه به ماسواى معلول
اوّل، عالم مىشود؟
همانگونه كه علم واجب به معلول اوّل را از راه قاعده «العلم التامّ
بالعلّة التامّة يوجب العلم التامّ بالمعلول» اثبات كرديم، علم به ماسواى معلول
اوّل را نيز از همين راه
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 230