اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 191
عقلى در آن، استقرار مىيابد، همانگونه كه چيزى در چيزى ديگر،
استقرار مىيابد. [1]
شرح و تفسير
شيخ الرئيس در اين بخش از نمط هفتم اشارات، طى فصلهاى پنجگانه، هم
به ابطال نظريّه اتحاد عاقل و معقول پرداخته و هم به ابطال لوازم آن؛ يعنى اتحاد
معقولها و اتحاد عاقلها.
اكنون در آخرين فصل اين بخش، به نتيجهگيرى پرداخته و گفته است: تنها
راه اين است كه قائل به ارتسام صورتهاى عقلى در ذهن عاقل بشويم.
او در اينجا ذوقى كار كرده و صورتهاى معقول را جلاياى عقلى ناميده
است.
سنخيّت ميان مدرك و مدرك بالذات، اقتضا مىكند همانگونه كه مدرك،
قوّه عقلى است، مدرك بالذات هم صورت عقلى باشد، نه صورت حسى، خيالى و وهمى.
«چه نسبت خاك را با عالم پاك؟» و اما آشكار بودن آن، براى اين است
كه نمادى واقع نماست كه حقيقت- يعنى ماهيّت- شىء را به يقين بر قوّه عاقله مكشوف
مىسازد.
للشيء غير الكون في الأعيان كون بنفسه لدى الأذهان. [2]
خواجه طوسى مىفرمايد:
إنّما عبّر عن المعقولات بالجلايا لأنّها الصّور المطابقة لذوات تلك
الصّور باليقين؛ [3]
شيخ الرئيس از اينرو، معقولها را جلايا ناميد كه صورتهايىاند كه
به يقين با ذوات آنها (ماهيّات آنها) مطابقت دارند.
[1] . شيخ الرئيس با نفى نظريّه اتحاد عاقل و معقول، به نظريّه
ارتسام معقولى در عاقل، رسيده است.
[2] . شرح غرر الفرائد (مشهور به شرح منظومه سبزوارى)، چاپ سنگى، ص
22.