اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 172
جوهرى ناسازگار است. يكى از كسانىكه اعترافهايش با اعتقادش
ناسازگار است، شيخ الرئيس است. او معترف است كه «كون الرجل من الصبي» به نحو
استكمال است [1] و چارهاى ندارد كه اين استكمال را به
نحو حركت جوهرى و اشتدادى پذيرا شود. او معترف است كه نفس ناطق از حركتهاى كمى و
كيفى و وضعى و أينى- بالذات يا بالعرض- منزّه است.
[2] با اينحال، براى نفس استكمال از مرتبه عقل هيولايى به سوى عقل
بالملكه و عقل بالفعل و عقل مستفاد قائل است.
[3] او معترف است كه مقوله كم از اعراض تحليلى است و وجودى- به حسب
خارج- جداى از جوهر ندارد و در حقيقت، جسم طبيعى و جسم تعليمى، به حسب ذهن جداى از
يكديگرند، نه به حسب خارج. با اين اعتراف، حركت كمّى همچون حركت جوهرى فاقد
موضوع مىشود. يا بايد همچون شيخ اشراق هر دو را منكر شد يا بايد همچون صدر
المتألّهين هر دو را پذيرفت. [4]
انسان، موجودى ثابت و سيّال است. از يكسو به حكم برهانهاى تجرّد
نفس، از ذاتى ثابت- هميشگى و بلكه ابدى- برخوردار است و از سوى ديگر، چون در عالم
طبيعت، حضور دارد، مشمول ادلّه حركت جوهرى است و نمىتواند تافته جدا بافته باشد.
انسان، حقيقتى ممتدّ است كه از فرش تا عرش و از زمين تا آسمان، جولان
مىكند.
مرتبه نازل او بدن است و مراتب عالى او تجرّد برزخى، عقلانى و فوق
عقلانى است.
بىجهت نيست كه قرآن كريم مىگويد:
[1] . شفا، «الهيّات»، چاپ مصر، مقاله 8، فصل 1، ص 329.