اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 131
او معتقد است كه ادراك شىء عبارت است از: تمثّل حقيقت آن در نزد
مدرك [1]؛ يعنى مثالى از آن- نه خود آن- در نزد
مدرك پديد مىآيد.
روشن مىشود كه از نظر او همه ادراكها، عبارتند از همان تمثّلها.
به ويژه كه او علم حضورى را در علم به ذات و آثار آن محدود كرده است؛ اما اين
تمثّلها هم از ذات ادراككننده، تمايز ندارند. بنابراين، از نظر او اتحاد عاقل و
معقول، بلكه اتحاد معقولها، محقق است. منتها اتحاد به حسب وجود نه به حسب ماهيّت.
او علم خداوند به ماسوا را هم علم حصولى مىشمارد و معتقد است كه اين
علم حصولى، علم فعلى تامّ عقلانى است نه نفسانى؛ يعنى سبب تامّ مخلوقات است و
همچون علم حصولى نفس نيست كه مقدّماتى لازم داشته باشد، بلكه عقلانى است كه
همچون خود عقول، تجرّد و فعليّت تام دارند و چنين نيست كه از قوّه به فعل برسند.
چنين علمى همان عنايت است و فاعلى كه از چنين علمى برخوردار است،
فاعل بالعنايه ناميده مىشود. [2]
با اينهمه او در شفا اينكه نفس همان معقولهاى خود گردد را محال
شمرده و گفته است:
لست أفهم قولهم: «إنّ شيئا يصير شيئا آخر» و لا أعقل أنّ ذلك كيف
يكون؟؛ [3]
نمىفهمم كه چيزى چيزى ديگر شود و نمىدانم كه چگونه است؟
برداشت شيخ الرئيس اين بوده است كه قائلان به اتحاد عاقل و معقول،
مىگفتهاند:
ماهيّات با يكديگر متّحد مىشوند. از اينرو، گفته است: براى من
قابل فهم و قابل
[1] . إدراك الشيء هو أن تكون حقيقته متمثّلة عند المدرك يشاهدها
ما به يدرك (اشارات، نمط 3، فصل 7؛ شرحى الاشارات، ج 1، ص 130).
[2] . او مىگويد: «إنّ تمثّل النّظام الكلّيّ في العلم السابق مع
وقته الواجب اللّائق، يفيض منه ذلك النّظام على ترتيبه و تفاصيله، و ذلك هو
العناية» (اشارات، نمط 6، فصل 7؛ ر. ك: غايات و مبادى، ص 76).
[3] . شفا، «طبيعيّات»، فن 5، چاپ مصر، مقاله 5، فصل 6.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 131