responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا    الجزء : 1  صفحة : 76

را هستى بود، صورت است. و آن چيز سيم عدم است.

از اين سخن درست شد كه: هر چه پذيراى تباهى است، وى را مادت است. و چون اين قضيه درست شد، عكس و نقيض او آن است كه: هر چه وى را مادت نيست، پذيراى عدم و فساد نبود.

و به وجهى ديگر بيان كرده مى‌شود، و معنى سخن همان است. و آن چنان است كه گويند:

هيچ از نفس مردم در مادت نيست- و اين مقدمه درست شده است در فصل متقدم- و هر چه پذيراى عدم و فساد است در مادت است.

و مقدمه دوم، در اين فصل بيان كرده‌ايم؛ هر دو را با يكديگر قران افكنيم، از ضرب دوم‌ [1] از شكل ثانى، نتيجه آن حاصل آيد كه: هيچ چيز از نفس مردم تباه و فاسد نشود.

اينجا بيان مى‌كنيم كه: هر چه ثابت است، و وى را جوهر دريابنده باشد، تا در راحت يا لذت بود، يا در رنج و محنت و ألم؛ زيرا كه چون خود را درمى‌يابد، با آن جهت حال خويشتن خرّم بود، و يا اندوهناك.

و خرّمى به نسبت با آنچه خرّمى مر او راست، خير و لذت است. و اندوهناكى به اضافت با آن چيز كه مر او را آن حالت است، شر است.

و اگر آن حالت لذت كه نفس را از جهت حال خويش حاصل است ابدى باشد، سعادت بود مر نفس را. و همچنين ألم و رنج، اگر ابدى بود شقاوت باشد مر او را.

پس لازم آيد كه: نفس بعد از مفارقت تن، يا نيكبخت است، يا بدبخت، و اين «معاد» است.


[1] . از حزب دوم. (د)

اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا    الجزء : 1  صفحة : 76
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست