اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 13
اول مىجويند- كتابهاى كيمياى سعادت غزالى و جواهر القرآن و زاد
المسافرين ناصر خسرو تا حدودى مىتواند پاسخگوى آنان بوده باشد. گر چه ابن سينا در
رساله اضحويه- كه اينك تقديم خوانندگان صاحبدل مىشود- بسيارى از عقايد گروه موافق
و مخالف را با بيانى روشن و پيراسته مطرح كرده، و ضمن بحث نيز تا حد ممكن اندكى از
عقايد خويش را با تصريح يا اشاره بيان داشته است.
سبب نامگذارى اين رساله
در مآخذ برجاى مانده از قرنهاى نزديك به روزگار ابن سينا، از اين اثر
به نامهاى «رساله اضحوى، و اضحويه، و الاضحوية فى المعاد» ياد شده است. گروهى از
محققان بر اثر واژه «اضحويه» و دقت در سبك سخن مؤلف، در مقدمه اين رساله، نتيجه
گرفتهاند كه؛ ابن سينا به سبب فرا رسيدن عيد اضحى (- عيد قربان) به نگارش اين
مختصر پرداخته تا آن را به رسم ارمغان عيد تقديم كسى دارد كه از وى حقوقى بر گردن
داشته، و خويشتن را مديون وى مىدانسته است.
دكتر قاسم غنى مىگويد: «چون اين رساله در عيد اضحى نوشته شده است
«الاضحويه» ناميده شده ...» [1] دكتر ذبيح اللّه صفا، به هنگام يادآورى از دانشوران معاصر ابن سينا،
مىنويسد: «ابو بكر احمد بن محمد البرقى الخوارزمى [از اين گروه است] كه ابو على
سينا اثر مشهور خود را به نام «رسالة اضحوية فى امر المعاد» به اسم او نوشته، و در
آغاز آن «ابو بكر» را به نيكويى ستوده ...»
[2] دكتر يحيى مهدوى مىنگارد: شيخ الرئيس اين رساله را به مناسبت عيد
اضحى، و نيروزيه را به مناسبت عيد نوروز ... تصنيف كرده بوده است» [3].
ابن سينا نيز در مقدمه اين رساله روى سخنش با شخصى است كه «الشيخ
الامين» لقب دارد، و كنيه او «ابو بكر» و نام پدرش «محمد» است، ولى از اسم اول وى
نامى به ميان نياورده است. اما به استناد نوشته ابن سينا در رساله سرگذشت، و
مقدمههاى رسالههاى اضحويه و نيروزيه، و گفته سمعانى در كتاب «الانساب»، شايد
بتوان شواهدى به دست آورد تا مسلم شود كه اين «الشيخ الامين» همان ابو بكر احمد بن
محمد برقى است كه شيخ در رساله سرگذشت در حق وى چنين مىگويد: «مردى ديگر همسايه
ما بود كه او را ابو بكر برقى مىگفتند. خوارزمى بود، و هوشيار و روشنفكر. در فقه
و تفسير و زهد يگانه بود. با اين همه، به علوم فلسفى گرايشى داشت. به خواهش او
كتاب «حاصل و محصول» را- در بيست مجلد- تصنيف كردم، همچنين كتاب «البر و الاثم» را
كه در علم اخلاق است. اين دو كتاب تنها نزد وى است، و او هيچ كس را عاريت نمىدهد
تا از آن نسخه برگيرد».
[1] . ابن سينا، به خامه دكتر قاسم غنى، تهران، 1315، ص 77