اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 12
فيلسوفان و متكلمان درباره نفى و اثباتش عقايد متفاوت بيان
داشتهاند.
شاعران و نويسندگان، و صورتگران مايهور- در هر عصر و زمان، متناسب
با نمودارهاى تلخ و شيرين زندگى- برايش نظيره سازيها كرده، و تصويرهاى ذهنى پر
نشيب و فراز ساخته و پرداختهاند.
زيركان نكتهياب نيز، هر گاه فرصت دم بركشيدن پيدا كردهاند، بر
پيرايههاى دور از حقيقت آن انگشت انتقاد نهادهاند؛ بدان اميد كه شايد بر اثر
هشدارشان مردم صاحبدل از خواب غفلت بيدار شوند، تا آن كه با نيروى خرد راه را از
چاه بازشناسند.
كوتاه سخن آن كه پس از كتابهاى آسمانى و پيامبران راستين، گروهى از
هوشمندان هر ملت و مذهب در پيرامون اين آرزوى بزرگ، گاهى بىپرده اظهار نظر
كردهاند، و زمانى با كنايه برايش دست به كار سرودن ترانه، يا نگاشتن سفرنامههاى
روحانى شدهاند، تا از اين رهگذر زمينهاى فراهم آورند كه ممكن شود حد و رسم آن
جهان بىانتها در مغزهاى كوچك نيز به گونهاى جلوهگر شود.
ترديدى نيست كه در اين آثار منظوم و منثور نمودارهاى بسيار از شهرهاى
افسانهاى جهان پس از مرگ ترسيم شده، و از سرنوشت مردم نيكوكار و بدكار، به هنگام
رستاخيز، حكايتهاى عبرت آموز سودمند بيان گرديده كه همه شيرين و خواندنى است؛ اما
افسوس كه در اينجا براى نقل نمونههايى از آنها حوصله و مجال نيست ...
بنا بر اين بهتر است كه به شيوه گزيدهگويان و كوتاهنويسان، دنباله
اين بحث را رها كرد و با احتياط و به اختصار گفت:
شايد بتوان آن دسته از دانشوران اسلامى را كه پيرامون «معاد يا
رستاخيز» در قرنهاى صدر اسلام- كه بازار اين گونه مباحث رونقى داشته- به نگارش و
گزارش پرداختهاند، به سه گروه تقسيم كرد:
1- گروهى كه به رستاخيز ايمان استوار داشته و براى اثبات عقايد خويش
دليل عقلى و نقلى فراوان اقامه كردهاند. ترديدى نيست كه اين گروه در همه ادوار
گذشته اكثريت داشتهاند، يا به گفته ابن سينا در آغاز فصل دوم همين رساله
«خردمندترين مردم جهان به معاد گرويدهاند».
2- گروهى كه به تناسب زمان و مكان- پنهان و آشكارا- سخنانى بر زبان
آوردهاند كه ظاهربينان آنها را گواه بر ضعف اعتقاد آنان درباره رستاخيز
مىپندارند، يا آنكه چون اين گروه در آثار خود برخى از عقايد و آراء ديگران را با
جملههاى طنزآميز افسانه مىشمارند، متهم به انكار رستاخيز گشتهاند.
3- گروهى كه به هنگام بحث درباره رستاخيز- چون فيلسوفان آشنا با تصوف
و عرفان- راه اعتدال در پيش گرفتهاند، و با منطق عقل به انتقاد و توضيح گفتههاى
گروه موافق و مخالف پرداختهاند، بىآنكه خود مانند برخى شيفتگان، چشم بسته به هر
گفتهاى گردن نهند، يا خصمانه بر همه سخنان ترديدآميز خط بطلان بكشند.
به عنوان نمونه از گروه اول حكيم ناصر خسرو و امام محمد غزالى را
مىتوان نام برد. ابو العلاى معرى و عمر خيام در گروه دوم جاى گرفتهاند. و ابو
نصر فارابى و ابن سينا از سومين گروهاند. كسانى كه بخواهند از افكار و آراء پر
دامنه گروه معتقدان، نيك آگاه شوند- اگر با زبان عربى آشنائى ندارند، اما مأخذ
دست
اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 12